درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

براهین اثبات وجود خدا -برهان امکان ووجوب

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۶ ب.ظ


از جمله براهین عقلی  فلسفی  مشهور برهان امکان ووجوب است.این برهان هرچند بسیار ساده ومنطقی چیده شده است اما به دلیل پاره ای اصطلاحات فلسفی که در آن بکارمی رود به ظاهر سخت ودیرفهم مینماید حال آنکه اگر اصطلاحات قبلاً فهمیده شود متن استدلال چیز زیاد پیچیده ای نیست.به همین دلیل ابتدا  سعی می شود تا چند اصطلاح فلسفی مورد نیاز را تعریف نمائیم ودر پی آن اصل استدلال را بیان خواهیم نمود.

اصطلاحات:

ممکن الوجود : هر چیزی که وجودش از خودش نباشد وآن را از منبعی غیر از خود دریافت نموده باشد . اگر  این منبع وجود بدهد شیء مذکور ایجاد می شود واگر ندهد مجود نمی شود بنابراین ممکن است موجود بشود وممکن است موجود نشود از همین رو به این موجودات ممکن الوجود می گویند.

 واجب الوجود: هرچیزی که وجودش از خودش باشد و برای هستی خود نیازمند امر دیگری نباشد را واجب الوجود می گویند.لازمه این ویژگی این است که برای وجود داشتن هیچ شرطی ندارد یعنی نمی تواند نباشد بلکه لازم است که همیشه باشد. به همین دلیل به آن واجب الوجود می گویند.

متن برهان

این عالم وجود دارد .اگر شخصی در وجود این عالم تردید داشته باشد در وجود خودش شک ندارد بنابراین  می تواند بگوید حداقل من وجود دارم . من و هرچیزدیگری که وجود دارند از یکی از دو حال خارج نیستند:

حالت اول: وجودش از خودش است (واجب الوجود)

حالت دوم: وجودش از خودش نیست (ممکن الوجود)

اکنون می گوییم : در عالم هستی، حداقل یک وجود مستقل (واجب الوجود ) هست.

اگر این جمله را بپذیریم برهان تمام است و وظیفه خود را انجام داده است. ما به آن یک یا چند وجود مستقل اصطلاحاً خدا می گوییم. در بخش های بعدی درباره یگانگی یا چندگانگی این  وجود مستقل سخن خواهیم راند.

اما اگر این جمله را نبپذیریم معنی آن  این می شود که همه آنچه در عالم هست ممکن الوجودند.یعنی همه آنچه هست نیازمند دیگری هستند ودیگری هم نیازمند دیگری است وآن یکی هم محتاج دیگری است و...زنجیره ای از علت ها ومعلول ها در برابر ما به صف می شوند که موجود شدن هرکدام متوقف بر وجود دیگری است وآن یکی نیز متوقف بر قبلی و...

براستی انتهای این صف به کجا ختم خواهد شد؟ آیا تا بی نهایت همچنان  به هر موجودی که برسیم ما را به موجودی( علت ) قبلی خود احاله میدهد؟ آیا می توان پذیرفت که این زنجیره انتها نداشته باشد؟ این حالت اصطلاحا "تسلسل" نامیده می شود.تسلسل یعنی زنجیره علت ها ومعلول ها بدون انتها تا بی نهایت استمرار داشته باشد بدون این که به جایی ختم شود.

از نظر فلسفی  این اتفاق نمی تواند بیافتد وبه قول فلاسفه "تسلسل محال است" زیرا  اگر تسلس محال نباشد واین سلسله تا ابد تداوم داشته باشد و پدیدار شدن  هر موجودی  وابسته به موجود قبلی باشد هیچگاه هیچ پدیده ای پدید نخواهد آمد حال آنکه ما در عالم ملیاردها موجود داریم. این نشان میدهد که زنجیره مذکوردر جایی متوقف شده است .به عنوان مثال در استادیومی که ملیاردها جمعیت در آن است ودر ورودی آن هم باز است وپیوسته انسان های جدید وارد آن می شوند.در مقابل در خروجی آن به هرکس دستور خروج میدهید  خروج خود را به خارج شدن شخص دیگری موکول می نماید . شخص دیگر هم خروج خود را به نفر قبلی وقبلی به قبلی و....در این هنگام مشاهده می کنیم که یک یا چند نفر از استادیوم خارج شدند .این یعنی بالاخره یک نفر خروج خود را موکول به دیگری نکرد واز استادیم خارج شد وبه تبع او دیگران هم به تدریج بیرون آمدند. اما اگر آن یک نفر همدخروج خود را به  خروج دیگری  مشروط می کرد هیچگاه هیچکس از استادیوم بیرون نمی آمد.

در عالم وجود نیز همین که می بینیم ملیاردها موجود وجود دارند معلوم می شود در زنجیره علت ها معلول ها بالاخره به حلقه ای رسید که بدون نیاز به حلقه دیگر خودش پا به میدان وجد گذاشت وبه تبع ان موجودات دیگر هم آمدند.بنابراین تسلسل گوید ناممکن است وگرنه هیچگاه هیچ موجودی پدید نمی آمد.

ممکن است کسی بگوید زنجیره علتها ومعلولها به داخل مجموعه منتهی میشود و پدیده های عالم با کمک همدیگر  بهوجود آمدند ولذا در عین اینکه همگی ممکن الوجود هستند اما نیازی به  حضور واجب الوجود در میان نبوده است .

لازمه این سخن  پدیده ای به نام دور است. دور نیز از نظر فلسفی امر باطل ومحالی است زیرا لازمه دور این است که یک موجود در آن واحد باشد  تا موجودات بعدی را ایجاد کند ودر همان حال نباشد تا توسط موجودات قبلی به وجود آید. یعنی در آن واحد هم باشد هم نباشد.این تناقض است  تناقض عقلا باطل است. باطل بودن تناقض بدیهی ترین دانش بشری است به گونه ای کیه هیچ کس نمی تواند آن را رد کند واصلا اگر این گزاره را از ساختمان علم بشری بگیریم کل دانش بشری فرو خواهد ریخت.

خلاصه برهان  :

در عالم حداقل یک وجود مستقل ( واجب الوجود ) وجود دارد . اگر این را نپذیریم یعنی همه موجودات وابسته به دیگری  (ممکن الوجود) هستند . نتیجه این سخن آن است که زنجیره علتهاو معلول ها تا ابد باشد وبه انتهایی نرسد( تسلسل) یا انتهای آن به خود مجموعه برگردد (دور ) . دیا دور و تسلسل وهردو باطلند پس فقط یک فرض باقی می ماند آن این که بپذیریم حداقل یک وجود مستقل (واجب الوجود) هست .این همان چیزی است که خداپرستان به آن خدا می گویند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی