درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی


به طور کلی در مورد پیدایش و تحول ادیان می توان به دو نظریه اشاره کرد.

تحول تاریخی

این  نظریه بر پایه نظریه تکامل  اجتماعی است  که  خود تحت تاثیر نظریه "تکامل انواع"  داروین می باشد. بر طبق این نظریه، دین هم مانند اقسام موجودات یا سایر دانش‌ها و گروه‌های اجتماعی تدریجا" به وجود آمده است، دین پس از گذر از پیچ وخم تاریخ وتحت تاثیر علل مختلف اجتماعی ،تاریخی وپشت سرگذاشتن  تغییر و تحولات متعدد سرانجام به شکل امروزی خود ظاهر گردیده است.


بر اساس این دیدگاه ،  در آغاز پیدایش آدمی، هیچ دین ویا پرستشی در میان نبود و انسان ها  فاقد دین بوده و در قاموسشان چیزی به نام  خدا نبود. لکن به مرور زمان گروه‌های اجتماعی بشری شکل گرفته و انسان‌ها وارد  دوران پرستش قوای طبیعت یا جانداران مقدس شد. سپس بشر به سوی روح پرستی  گرایش یافت وموجودات نادیدنی را تقدیس کرد. پس از این دوران انسان به دوران شرک و چند خدایی وارد  شد  ونهایتا تاریخ عقاید خود را با گرایش به تک خدایی امتداد داد.

  این نظریه با رویکرد  تاریخی نگری به مسئله دین  می پردازد.در این رویکرد هم خود رویداد ها و هم فهم ما از آنها برمبنای عوامل و شرایط تاریخی واقع می شود.در خصوص دین،  هم ظهور و آغاز دین براساس شرایط تاریخی است و هم فهم ما از دین به شرایط و عوامل تاریخی وابستگی محض دارد. بنابراین دیگر نمی توان به دنبال عاملی فراطبیعی و ماورایی به نام خدا بود.در این نگاه، دین علاوه براینکه با خدا نسبتی برقرار نمی کند و یک امر کاملا بشری می شود  از حقیقت عینی و ثابت نیز بی بهره می شود. معنای این سخن، نسبیت افراطی در دین است به گونه ای که هیچ وجه ثابتی برای دین باقی نمی گذارد.

علی رغم اصرار طرفداران  رویکرد، تاریخی نگری مبنی بر نقش یگانه  تاریخ وحوادث اجتماعی در توجیه همه اتفاقات زندگی بشر، به نظر میرسد  حوادث وعوامل تاریخی با تمام اهمیتی که دارند به نوبه خود می توانند معلول علل دیگری باشند و علت العلل خواندن آن نوعی افراط در تحلیل حوادث زندگی بشر است .  عدم تقارن گسترش وپیشرفت ادیان غیر توحیدی در تاریخ وجغرافیای انسان قرینه ای بر این نکته است.ونشان میدهد که بروز حوادث اجتماعی خود معلول امور دیگری هستند که در صورت بروز آن علل می توانند از خود اثری نشان دهند. 

علاوه بر شرایط اجتماعی ، از سوی جامعه شناسان ،تاریخ دانان ویا فیلسوفان دین  عوامل دیگری  برای ظهور ادیان گفته شده است از جمله : عامل ترس [1] عامل جهالت،مالکیت، روح جمعی یا وجدان  مشترک یک جامعه [2][2](دورکیم)، عامل روانی  ( فروید)،وجدان خاص مذهبی (یونگ[3][4]

آنچه مختصراً در این باره میتوان گفت آن است که میان  مقوله دین با مقوله  تدین یعنی گرایش به دین باید تفاوت قائل شد. با توجه به دیدگاه قرانی که مبنای دین وپرستش را سرشت درونی انسان ها می داند  دین امری الهی است اما زمینه گرایش انسان ها به آن ممکن است  تحت تاثیر شرایط مختلف نظیر ترس ، مالکیت و.. متفاوت باشد. عواملی که توسط جامعه شناسان غربی نام برده شد به فرض صحت باعث تشدید یا تضعیف تدین بوده است نه عامل ایجاد دین .

نظریه فطرت


نظریه دوم، منطبق به آراء ادیان توحیدی  به خصوص اسلام است . طبق این نظریه ،دین امری ذاتی و فطری است که با سرشت آدمی گره خورده است واز بدو خلقت در نهاد  انسان ها تعبیه شده   و پیدایش آن ربطی به تجربه و تحولات اجتماعی ندارد . قران مجید در این زمینه می فرماید:

" فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا  فِطْرَ‌تَ اللَّـهِ الَّتِی فَطَرَ‌ النَّاسَ عَلَیْهَا  لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ  ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَـکِنَّ أَکْثَرَ‌ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ" [5]

پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى‌دانند.

در روایات معصومین  نیز ردپای این نظریه قابل جستجوست. رسول خدا (ص)  فرموده: هر فرزندى بر طبق فطرت به دنیا مى‏آید  آنگاه این والدین او هستند که وی را به یهود یا مسیحیت یا  مجوسیت متمایل می کنند.

هرچند آیات متعددی از قران با موضوع صفات الهی نازل شده است اما هیچ آیه ای برای اثبات وجود خدا در قران یافت نمی شود. این  مسئله می تواند نشان دیگری باشد بر   این حقیقت که اصل پرستش وباور به خدا امری فطری است ونیاز به اثبات ندارد.همچنان که در قرآن در مورد مشرکان ومخالفان پیامبر هم فرموده:

" وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ "

اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمان و زمین را آفریده هر آینه خواهند گفت خدا"[6]

مراحل توسعه جامعه بشری با محوریت دین
همان گونه که آمد از نظر قران ، تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است. بدین ترتیب اولین جامعه ساده بشری بر محور اعتقاد به توحید شکل گرفت. با پیچیده شدن روابط انسان ها وپیدایش تفاوت های اقتصادی وسیاسی ، جامعه از شکل بسیط اولیه  ومتحد خود خارج  وبه دسته های مختلفی تقسیم شد. این تقسیم بندی با تنازعات و اجحاف وظلم وستم گری های اقویا نسبت به ضعفا  همراه گردید و  ،کم کم باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید.

کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم [7]

بنابر این می توان دوران زندگی اجتماعی  بشر را به صورت زیر بیان کرد:
مرحله اول: دوران  جوامع ساده و برابری اولیه  افراد بشر؛

دوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات؛ این اختلاف معلول پیدایش ابزار وسرمایه های اولیه ومالکیت های بدوی میتواند باشد که به نوبه خود تخم اختلاف را در جوامع بشری کاشت.

سوم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان ورفع اختلاف ها وایجاد وحدت حول محور تعالیم وکتاب (قوانین) الهی. وجود اختلافات مذکور در جامعه بشری احتیاج به وضع قوانین را پدید آورد. برای این کار پیامبرانى مبعوث شدند تا  قوانین  که لباس دین به خود گرفت را به مردم ابلاغ کنند. اجرایی شدن قوانین مستلزم  عوامل تحریکی همچون بشارت و انذار و ثواب و عقاب گردید، و براى اصلاح و تکمیلش لازم شد عباداتى در آن تشریع شود، تا مردم از آن راه تهذیب گردند،  با ظهور ادیان  دسته بندی های جدید در تاریخ زندگی بشر حول محور ایمان وکفر به وجود آمد

چهارم : کم کم وسوسه‏هاى شیطانى و امواج خروشان هواى نفس کار خود را کرد و با تفسیرهاى نادرست تعلیمات انبیاء و کتب آسمانى و تطبیق آنها بر خواسته‏هاى نفسانی، پرچم اختلاف بار دیگر برافراشته شد.

 این اختلاف با اختلافات پیشین فرق داشت سرچشمه اختلافات پیشین جهل و بى خبرى بود که با بعثت انبیاء و نزول کتب آسمانى بر طرف گردید در حالى که سرچشمه اختلافات بعد همان ستمگرى و لجاجت و انحراف آگاهانه از راه حق و در یک کلمه" بغى وسرکشی" بود. اکنون این هدایت خاص الهی است که به گروه مومنین تعلق می گیرد .

بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که از نگاه قران  هرچند پرستش خدا ودین مداری جزو فطرت وسرشت آدمی بوده واز بدو خلقت همراه وی می باشد اما ایجاد اجتماعات لوازمی در پی داشت که یکی از انها تشریع دین وقانون برای مدیریت جامعه ورفع اختلافات و... بود .تاثیر علل اجتماعی ،سیاسی واقتصادی را در ایجاد دسته بندی های عقیدتی وانشعابات اجتماعی نمی توان نادیده گرفت هرچند از جایگاه مهم انبیای الهی در کنترل وهدایت جوامع بشری به سمت فهم صحیح هستی نباید غافل ماند. عامل اخیر (بعثت انبیا) علت اصلی پدیدار شدن ادیان بودند اما جایگاه  علل دیگر را می توان  در ایجاد انشعابات ومذاهب وزیر بخشها که در دوران بعد از بعثت پیامبر وتشریع دین وبه دلیل خوی سوء استفاده گری و بد فهمی ها و تفاسیر غلط از تعالیم انبیا روی می داده است باید جستجو کرد.



 



[1]- برخلاف کسانی که معتقدند ترس عامل ایجاد مذهب است دکتر شریعتی معتقد است در تمام ادیان عنصر زیبایی وجمال به عنوان خصیصه بارز خدا مورد تاکید بوده است. احساس مذهبی در مساجد ومعابد بزرگترین تجلی روح زیبایی شناسی  خود را نشان داده است . دورکیم میگوید: هنر فرزند دین است . . شریعتی ،تاریخ ادیان ،ج1 ،ص144

[2]-conscience collective                                                                                                          

[3] - کارل گوستاو یونگ، نیز همچون فروید منشأ دین را در عرصۀ ناخودآگاه جستجو کرده است اما پیدایش آن را ناشی از ناخودآگاه جمعی که ریشه در تاریخ نوع بشر دارد  می داند، جز تجربه‌های گذشتگان که در پرده‌ای از ابهام فرو رفته و از خاطره‌ها محو شده است. در حقیقت این امور  فراموش شدۀ تاریخ- هر چند وقت یک‌بار در صحنۀ فرهنگ در لباسهایی مبدل همچون اسطوره‌ها پدیدار می‌شوند. این یا صورتهای اصیل را نمی‌توان به وضوح در فعالیتهای فرهنگی آدمی مشاهده کرد، بلکه به صورتی تمثیلی و استعاری در رفتار، گفتار و حالات افراد جامعه در قالب اسطوره و یا اشکال دیگر ادبیات متجلی می‌شود:«ناخودآگاهی جمعی» مهمترین دستاورد یونگ در عرصۀ روانشناسی اعماق به‌شمار می‌آید. او ناخودآگاه جمعی را اقیانوسی ژرف می‌شمارد که خودآگاهی بر فراز آن به زورقی ناچیز می‌ماند. او در یکی از سخنرانیهای خود می‌گوید:«اصطلاح ناخودآگاه را به منظور پژوهش و با علم به این که به جای آن می‌توانستم واژۀ «خدا» را به کار گیرم ابداع کردم  ».او ادعا می‌کند که: در میان بیماران من در نیمۀ دوم زندگی‌ام به عبارت دیگر در طول بیش از 35 سال حتی یک نفر نبوده است که مسئله و مشکل او در نهایت جستجوی نوعی نگرش دینی در باب زندگی نبوده باشد.

[4] -شریعتی، علی،تاریخ ادیان ،ج1،57

[5] - روم -30

[6] - کافی،ج2،ص12

- بقره ،213[7]

  • حسین رهنمائی

ادیان

شناخت ادیان

فطرت

نظرات  (۲)

اگرعامل اخیر (بعثت انبیا) علت اصلی پدیدار شدن ادیان بودند، سوال اینجاست که آیا بر اساس آموزه های دینی ما که 124000 پیامبر مبعوث شده اند 124000 دین هم داریم؟ .

پاسخ:
لزومی بین بعثت انبیا و تشریع دین نیست. چه بسا صدها پیامبر بیایند اما نیاز به تجدید دین نباشد و برعکس ممکن است با آمدن یک پیامبر درست در زمانی باشد که نیاز به تجدید دین باشد در آن صورت همان پیامبر میشود مشرع شریعت جدید.
با سلام.

متن خوبی بود.

اما سوالی از خود شما دارم. طبق آنچه که اول از نظر داروین گفتید ادیان همراه با بشر بوجود نیامده اند. سپس از اجتماع بشر و غیره به نتیجه رسید.

آیا به نظر شما ادیان در کل الهی اند یا صرفا طبق افکار این بشر و آرمان گرایی های او اند؟
پاسخ:
با سلام
 همانطور که در متن هم آمده است به نظر من اصل پرستش خدا امری فطری است . در مکانها وجوامعی که انسان های فرهیخته و فرزانه ای (نظیر پیمبران وبرخی حکما) بوده اند این میل درونی انسان ها تربیت شده و جهت داده شدند و به مرور ادیان خداپرست ایجاد شدند اما بسیاری از آنها به مرور دچار خرافات وانحرافات گشتند وسرنوشت شرک بارپیدا کردند.همچنین در جوامعی که پیامبری نبوده یا حکیم خداباوری نبوده  این میل درونی با اسطوره سازی وها وبه قول شما آرمانگرایی انسان و همچنین میل شدید انسان به تجسیم وصورت بخشی به تدریج تبدیل به ادیان غیر الهی و شرک آلود گشتند.
بنابراین ادیان موجود وادیان گذشته ، همگی الهی و همگی محصول کار پیامبران نیستند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی