درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

 مراسمی جعلی به نام عید الزهرا

سالها وشاید قرن هاست که در این مملکت روز نهم ربیع مراسمی ویژه برگزار می شود مراسمی با آدابی خاص ومنحصر به فرد که طی آن شرکت کنندگان به هرطریق ممکن سعی در شاد کردن همگنان دارند والبته ترجیع بند تمام جملات وافعال وآداب این روز لعن بر خلیفه دوم است .اینکه چه اعمال مضحک ودون شانی از شرکت کنندگان سر میزند وچه سخنان رکیک وخلاف ادبی از ایشان صادر می شود در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد

به نظر راقم این سطور این مراسم برخاسته از کینه ای دیرین است که یک شبهه تاریخی ویک حدیث ضعیف السند را دستمایه خود قرار داده وزمینه مناسبی که در این کشور برای موضوع اصلی جلسه از قدبم الایام بوده است باعث ترویج این مراسم شده است وبدین ترتیب نفرات بعدی ونسلهای پسین دیگر از مبنا ودلیل وفلسفه این مراسم نپرسیدند ومثل بسیار ی دیگر از مراسم که بدون تامل مورد اجرا قرار می گیرد این مراسم نیز توسط شیعیان اجرا شد.

در این خصوص به طو رمختصر باید به چند نکته اشاره نمایم :

الف- از نظر تاریخی مرگ خلیفه دوم اصلا در روز نهم ربیع نیست هیچ سند معتبر تاریخی چنین روزی را به عنوان تاریخ وفات  خلیفه دوم  اعلام نکرده است تمامی مورخین معتبر تاریخ مرگ خلیفه دوم را روز 26 ذی الحجه اعلام کرده اند. از جمله این تواریخ میتوان به مروج الذهب ،تاریخ یعقوبی ،تاریخ طبری،معارف ابن قتیبه ،المصنف ابن ابی شیبه ،تاریخ مدینه ابن شبه نمیری،موطا مالک بن انس،طبقات الکبری ابن سعد ،التنبیه والاشراف مسعودی،تاریخ دمشق ،استیعاب ابن عبد البر،انساب الاشراف،اسدالغابه ابن اثیر،شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و...اشاره نمود جالب اینکه بسیاری از علمای شیعه نیز بر این نکته تصریح نموده اند که از جمله ایشان می توان به شیخ مفید در مسار الشیعه ،ابن ادریس حلی در سرائر،سید بن طاوس درالاقبال ،کفعمی در جنه الامان،علامه حلی در عدد القویه ،و... را نام برد

ب- آنچه در کتب تاریخ در مورد نهم ربیع گفته شده است حادثه مرگ عمر بن سعد است نه عمر بن خطاب وشاید علت اولیه این اشتباه از همین تشابه اسمی بین این دونفر بوده باشد.

ج-روایتی که شیعیان بدان استناد می کنند نقلی است از دو تن از شیعیان که  در روز نهم ربیع در مورد خلیفه دوم اختلاف نظر دارند وبا مراجعه به یکی از صحابه امام هادی (ع) از وی راهنمایی می خواهند  هنگام  مراجعه ،وی را درحال جشن وسرور می بینند وچون از وی علت را سوال میکنند  وی متذکر می شود که در چنین روزی یعنی  روز  (نهم ربیع ) او نیز به دیدار امام هادی (ع) رفته بوده وامام را در حال جشن وسرور مشاهده کرده وچون علت را از حضرتش سوال کرده امام در پاسخ ضمن بیان فضایل بی شمار برای این روز  آن را سالروز مرگ یکیاز دشمنان خدا ومنافقان شمرده است .وبا تطبیق این گفته بر خلیفه دوم حلقه مفقوده فراهم می شود ودستمایه طرفداران این مراسم برای برگزاری این مراسم فراهم میشود

تنها منبع این روایت کتاب زواید الفوائد و المحتضر می باشد اولی از فرزند سید بن طاوس ودومی از شخصی به نام حسن بن سلیمان حلی است که هردو از نویسندگان قرن هشتم هستند. البته کتاب دیکری به نام مصباح الانوار ذکر شده است که متاسفانه هیچ نسخه قابل استفاده ای از آن در دسترس نیست

سند مورد اشاره کتاب زوائد الفوائد والمختصر دارای ایرادات رجالی وحدیثی قابل توجهی است سندی هم که به کتاب مصباح الانوار منسوب است همگی افراد آن مجهول هستند. برای اطلاع بیشتر از سند می توانید به کتاب مجموعه رسائل آیت الله صافی گلپایگانی  ج 2 ص395 رجوع کرد

د- متن روایت : فارغ از کیفیت جملات وداستان عجیبی که در ابتدای آن نقل شده است این روایت دارای جملاتی است که با اصول عقیدتی قرانی وروایی اسلامی ناسازگار است مهم ترین بخش این روایت طولانی این جملات است :

" وامرت الکرام الکاتبین ان یرفعوا القلم عن الخلق کلهم ثلاثه ایام من ذالک الیوم ولا اکتب علیهم شیئا من خطایاهم ..."

که معنی ان چنین است:

" که خداوند فرشتگان نکارنده اعمال را فرمان داده که در این روز ودوروز بعد از آن به احترام وکرامت این روز هیچ گناهی را ثبت نکنند وقلم از نوشتن خطاها  و گناهانشان درکشند"

آیا خدایی که در قران می فرماید :

" لایغادر صغیره ولاکبیره الا احصیها ": هیچ ریز ودرشتی نیست مگر اینکه در کتاب اعمال ثبت می شود

وخدایی که در قرانش می فرماید : "فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره" هرکس کوچکترین عمل خیر ویا کوچکترین عمل شری انجام دهد (جزای ) آن را در قیامت می بیند

همان خدایی است که فرمان به رفع قلم از گناهان بندگانش داده است ؟؟!!

آیا عقل سلیم می پذیرد چنین ارفاغ بی مناسبتی را

اگر چنین  روز ی  آنچنان که متن روایت مذکور می گوید عید شیعه وبزرگترین عید نزد خداست  چرا در هیچ یک از مصادر مهم شیعه نامی از این روز واین عید به چشم نمی خورد

آیا مناسب تر نبود مژده عفو الهی در روز عید غدیر خم که به فرمایش امام  صادق وطبق احادیث معتبر عیدالله الاکبر است ودهها روایت معتبر پشتیبان آن است  به مومنین داده می شد؟

آیا استناد به این روایت ضعیف برای ارتکاب افعال قبیح وزشت برخی از شیعیان مستمسک زیبا وتوجیه  صحیحی است؟؟؟!!

 

نتیجه :

از بررسی متن وسند روایت رفع القلم ونیز با توجه به عدم نطبیق تاریخ مذکور در روایت با تاریخ تعیین شده در کتب معتبر تاریخی ونیز با توجه به جو بدی که انجام این مراسم در روابط شیعه با برادران اهل سنت می گذارد   به این نتیجه میرسیم که مراسم  عید الزهرا ویا عید عمرکشان جز خسارت برای شیعه هیچ بهره ای در بر نداشته است.ومناسب آن است که حتی اگر سخنان بالا را قبول نداریم لااقل برای حفظ وحدت شیعه وسنی که در این دوران به شدت بدان نیازمندیم از برگزاری چنی مراسمی اجتناب شود

علاقمندان جهت اطلاع بیشتر میتوانند به کتاب "نهم ربیع؛  جهالتها ,خسارتها "نوشته مهدی مسائلی مراجعه بفرمایند

 

  


  • حسین رهنمائی

 

 

مصیبتی برای تمام فصول

 

با توجه اعتقاد مسلمانان درمورد  مقام رفیع  خاتم رسل حضرت محمد بن عبدالله(ص) ،  ظاهر امر این است که در ایام سال مصیبتی بزرگتر از سالروز درگذشت آن بزرگوار (28 صفر)  نداریم ، مصیبتی که شیعه وسنی درآن خود را شریک می دانند وبه اقامه عزا می پردازند .

به نظر نگارنده  دراین میان  مصیبت دیگری نیز دامنگیر ما مسلمانان شده است  که اگر از رحلت آن حضرت بزرگتر نباشد کمتر نیز نخواهد بود . واگر قرار است روضه ای خوانده شود جا دارد که برآن مصیبت نیز روضه ای خوانده شود .

این مصیبت درواقع  روند وقایعی است که رفتار مارا نسبت به مفاد 28 صفر تغییر داد ه است واگر درست نیاندیشیم ورفتارمان را عوض نکنیم  دردراز مدت بزرگداشت مقام آن حضرت را تبدیل به یک رسم سنتی  خواهد کرد " رسم "ی مثل بقیه رسم ها وسنتها که بدون هیچ تاثیر مثبت ویا منفی ای درتقویم ما درحال آمد ورفت است .

محور وکانون عزاداری های آخر ماه صفر رحلت پیامبر اعظم است اگرچه همین نکته که از  قدرهای مشترک  شیعه وسنی محسوب می شود نیز درفرهنگ ما شیعیان دچار  تغییراتی شده است که درخصوص آن باید تأمل کرد .  باید اعتراف کرد که ما شیعیان  درموارد مشترک کفه عزای اهل بیت را بر سایر امور چربتر میگیریم  مثلا درایام ولیالی قدر آن چه درایران نمود دارد ومفصل وبا شکوه برگزار می شود اقامه احیای شب 19 وشب 21 رمضان است حال آن که مطابق روایات فریقین ، بیشترین احتمال شب قدر بودن  مربوط به شبهای 21 و23 وحتی 27 است  درحالی که شب23و 27  ماه رمضان دربسیاری از مساجد مورد بی توجهی واقع می شود  ودربسیاری از مساجد وامکنه مذهبی در شب 27 ماه رمضان  اصلا مراسمی برپا نمی گردد  .

فهم چرایی این قضیه  چندان  سخت نیست ، مسئله این است که  شیعیان ایرانی نوعاً به دنبال اقامه عزای امیر المومنین هستند وبه دلیل تقارن این مراسم با لیالی قدر مراسم احیا با شکوه بیشتری از سایر شبهای احتمالی قدر برگذار می شود  واگر ضربت وشهادت امیر امومنین درشبهایی دیگر و یا درماه دیگری بود بعید بود جلسات احیا شبهای قدر درایران به این وسعت برگزار می شد .

 قصه 28 صفر هم از جهاتی همینطوراست .عزاداری ایام آخر صفر  پررنگ است چون رحلت پیامبر مابین رحلت امام حسن مجتبی وامام رضا (ع) واقع شده واگر رحلت حضرت درماه دیگری بود شاید عزاداری به این وسعت برای ایشان برگذار نمی گردید  وجالب اینجاست که تولد آن بزرگوار نیز مقارن با میلاد امام صادق (ع) است  واین احتمال آنجا هم هست .

این مدعا به نحو جزم وحتم ابراز نمی شود بلکه تنها یک احتمال است والبته یک احتمال قابل اعتنا .موید این احتمال نوع اشعار  ومدایح و مراثی است که درتاریخ های یاد شده درجلسات مذهبی خوانده می شود به گونه ای که اگر یک ناظر بیرونی نا آشنا با تاریخ وشخصیتهای ما به این مجالس سری بزند به سختی متوجه می شود که غیر از ائمه شیعه مراسم تجلیل از پیامبر نیز هست. دور از انصاف است اگر نگوئیم که آنچه آمد درهمه جلسات ایرانی جماعتان نیست  اما آنقدر هست که قابل ذکر وتوجه باشد.

آنچه آمد وجه کوچکی از مصیبتی است که این متن به دنبال بیان آن است. اصل مصیبت 28 صفر امری فراتر از این امور است.اجازه بدهید توضیح دهم:  

28 صفر روز تعظیم وتجلیل شخصی است به نام محمد بن عبداله (ص) ، وی دراین روز پس از 23 سال تلاش وکوشش درراه انتشار ، تبلیغ  وتعالی دین اسلام  درحالی که شصت وسومین سال زندگی خویش را می گذراند جهان را ترک گفت ومسلمانان هرساله دراین روز  به اقامه عزا برای مصیبت از دست دادن او می پردازند اما به نظر می رسد دراینجا نیز یک مغالطه ظریف رفتاری درما مسلمانان مرسوم شده است والبته این ربطی به ایرانی وشیعه بودن ندارد بلکه مربوط به همه مسلمانان است .

برای روشن شدن مطلب ابتدا دیدگاه الهی را درمورد این شخص که 1420 سال پیش سر بر تیره تراب گذاشت مرور می کنیم

درجای جای قران  خداوندمتعال در برخورد وتخاطب خویش با این شخص از واژه ها وعبارتهایی استفاده می کند که ناظر به شخصیت وموقعیت حقوقی واجتماعی  اوست . عباراتی نظیر  "یا ایها الرسول"   ، " یا ایها النبی"  نمونه های بارز این امر است .دامنه این نوع تخاطب از مسائل اجتماعی وسیاسی [1]تا مسائل عبادی وحتی امور شخصی پیامبر [2] را دربر می گیرد. اختلافات وجریاناتی که درخانه حضرت بین او وهمسرانش نیز رخ می دهد از شمول این امر مستثنا نشده است[3]  .علاوه بر این خداوند از همه مومنین خواسته است تا این شخص را به نام شخصی اش(محمد) نخوانند بلکه با عنوان رسول الله وخاتم النبیین بخوانند .[4]  اینها همه حاکی از آن است که آنچه برای خداوندمهمتر است جلوه شخصیتی این شخص است تا وجوه فردی وبدنی او.

شایان ذکر است که در قران کلا چهار مورد نام شریف " محمد" آمده است که دردوجای آن با صراحت نظر مخاطبین را از شخص به شخصیت رسالت ونبوت منعطف کرده است [5] ودر دوجای دیگر نیز همین معنا با کمی دقت قابل استفاده است [6]

علاوه براین ،جستجوی بیشتر درایات قرانی مارا به قرائن بیشتری برصحت این مدعا رهنمون می سازد برای مثال درسوره الحاقه خداوند رسما اعلام می نماید که اگر این شخص کو.چکترین خطایی دررسالت خود مرتکب شود به سختی مجازات خواهد شد[7] .گرچه آیه مورد نظر به نوعی می تواند حکایت و تاکیدی بر عصمت آن حضرت باشد اما ظاهر تند آن  موید خوبی بر مدعای این مقال  می باشد.

اصل مصیبت

انچه تا اینجا گفته شد همه مقدمه مصیبت بود واکنون ذکر مصیبت 28 صفر  وبلکه مصیبت همه مصیبتهای ما ،مصیبتی برای تمام فصول وآن اینکه متاسفانه ما آنچه اصل است را رها کردیم وبه فرع چسبیده ایم براساس آنچه دربالا آمد ما باید به دنبال تعظیم نبوت ورسالت باشیم وبه تبع آن به شخص نبی هم باید احترام بگذاریم واز او تجلیل کنیم واین چیزی است که درجامعه ما مغفول مانده است .

حکایت ما واهل بیت حکایت آن شخصی است که از کنار مسکینی گذر کرد واورا دید که از درد گرسنگی مینالد ،کنار او نشست وشروع به گریه نمود .شخص مسکین علت گریه اورا پرسید پاسخ داد از غصه تو می گریم !

مسکین گفت اندکی پول به من بده تا خودرا از گرسنگی وتورا از غم برهانم

مرد گفت تاصبح فردا برایت گریه می کنم اما دیناری به تو نمی دهم

آری ما نیز با عمل خو.د به ائمه وپیامبر اکرم اعلام کرده ایم که هرچه بخواهید برای شما سیاهپوشی وعزاداری اقامه میکنیم وهرچه بخواهید به نیت شما دیگ غذا بار می گذاریم وبلندگو ومهتابی و علم وکتل و...راه می اندازیم اما اجرای منویاتتان را ازما نخواهید.مارا خوشتر آن است که با عزاداری وریختن اشک کسب ثوابی بکنیم تا اینکه برای اجرای دستورات شما که چیزی جز دستورات الهی نیست وارد عمل شویم.

در بعد اجتماعی اگر نگوئیم مهمترین  حداقل باید بگوییم یکی از مهمترین منویات پیامبر راکرم وائمه ما اجرای عدالت بود ودیگری حاکمیت اخلاق ومعنویت درروابط اجتماعی وحس برادری بین مومنین وحفظ آبرو همکیشان وهمنوعان ودهها نکته دیگر که درجامعه ما کمتر بدان پرداخته می شودو....

ذکر مصیبت باید بسته واجمالی باشد . اگر مکشوف تر از این بنویسم اسباب دلخوری خیلی ها را فراهم می کنم.پس سخن کوتاه باید والسلام



[1] - برای نمونه رجوع کنید به قران مجید ، سوره 3 آیه 68- سورهیه81- سوره8سوره 70 آیه65  ،      آیه 64 ،سورهیه 117-سوره17آیه1 و......

[2] - سوره احزاب ایه  50                                       

[3] - ایه اول از سوره طلاق وتحریم  ناظر به این امر است

[4] -سوره اجزاب ایه 40

[5] -آل عمران 144ونیز احزاب 40

[6] -سوره محمدآیه 2 –سوره فتح ایه 29

[7] -سوره الحاقه ایه 44تا47

  • حسین رهنمائی

باسم الله الحق

به خواست خدا از این به بعد در این وبلاگ شاهد درج مطالب متنوعی حول موضوعات اسلامی وفرهنگی خواهید بود

  • حسین رهنمائی