چرایی شریعت
اصلا چرا باید نماز بخونیم؟؟ علت سجده ،رکوع،قنوت،بالا بردن دست هنگام تکبیر،دلیل عربی خوندن نماز چیه؟؟؟
بسم الله
یکی از دوستان خوب من این سئوالات را که در واقع به نظر من همه آنها یک سئوال است (وآن اینکه چرا دین شریعت وضع کرده )را برای من فرستاد ومن سعی کردم آنچه به ذهنم می رسد را برایش بگویم . شما نیز پاسخ من را بخوانید وقضاوت خود را به من اعلام کنید
من فکر می کنم علت اینکه شکل خاصی برای عبادت تعریف شده است اینکه دستها را اینطور بگیریم یا سجده کنیم یا رکوع کنیم و...نظایر آن بریگردد به اهدافی که دین از تشریع شریعت در ذهن خود داشته است
در توضیح این سخن باید بگویم ، هیچ دینی بدون شریعت نیست یعنی همه ادیان بالاخره با یکسری دستورات وباید ها ونباید هایی برای بشر شکل گرفتند بخشی از این دستورات مربوط به حالات وروحیات اخلاقی ماست مثل تواضع،صداقت،احترام ،دوری از گناهان و... وبخشی هم متضمن یک سری رفتار های خاص است که همه افراد متدین به یک شکل انجام میدهند این یعنی همان شریعت . یعنی همان فقه واحکام که چند موردش را شما در سئوالتان اشاره کردید . یعنی آداب ورسومی که در هر دین هست و مومنین به آن دین باید انجام داد.
شاید بگویید عقل ما خودش به تنهایی می توانست بفهمد که شکر خدا واحب است ولازم دیگر چه احتیاجی داریم به اینکه دین بیاید برای این فهم فطری وعقلی ما شکل تعیین کند؟
در این مورد باید بگویم بله عقل انسان به صورت کلی می فهمد که باید در مقابل آنکه نعمتی به ماداده است شکر گزار باشیم اما عقل بشر اینکه چطوری شکر کنیم را نمی تواند تعیین کند . اگر دین در این مورد دخالتی نمی کرد وانجام چنین اموری دست خودمان بود هرکسی به شکلی که خودش صلاح میدید انجام میداد و به شهادت تاریخ کم کم ردپای شیطان هم در این گونه امور پیدا میشد همانگونه که قوم موسی به دلخواه خود تصمیم گرفتند بدون هماهنگی با شارع دینشان –موسی(ع)- عبادتی ابداع کنند وکارشان به پرستش گوساله منتهی شد. بدین ترتیب در طول تاریه انواع آداب ورسوم باطل وبت پرستی و... پیداشد.
دین با تعیین روش عبادت به این فهم فطری وعقلی ما شکل ونظام میبخشد یعنی به همه آن کسانی که با عقل خودشان می دانستند باید شکر کنند میگویدشکر را به این شکل خاص انجام بدهید بدین ترتیب آنها را از تفرقه وتشعب ودر دام شیاطین افتادن وگرفتار مذاهب باطل وشرک آمیز شدن نجات میدهد.
از سوی دیگر دین با تعریف شکل عبادت یک همسان سازی ونوعی وحدت عملکرد را پدیدمیاورد که نهایتا باعث ایجاد یک امت می شود یعنی به مرور زمان عده ای را تربیت می کند که به یک شکل واحد شکر میکنند به یک جهت خاص سجده می کنند . همگی یک متن واحد را قرائت می کنند ،در زمان خاصی از ساعت خاص تا ساعت خاص و در ماه خاصی رفتارهای خاصی ( مثلا روزه یا حج) را انجام میدهند ،موقع رسیدن به همدیگر به شکل خاصی سلام واحوالپرسی میکنند تعارفات وتکیه کلامهای خاصی دارند در مصیبتها ودر شادی ها رفتار یکسانی دارنددر مواجهه با پدیده های کلی اجتماع رفتار مشابهی از خودشان نشون میدهند وخلاصه کلام اینکه شریعت با این آداب ورسومی ودستوراتی که وضع می کند باعث ایجاد امت میشود .
از سوی دیگر این شریعت به نوبه خود ، باعث حفظ دین می شود اگر چیزی به نام شریعت نبود هیچ اثری از دین مسیحیت یا یهود یا اسلام باقی نمی ماند اینکه شما الان مشاهده می کنید که اسلام یکی از ادیان زنده دنیاست بخاطر این است که شریعت های مقرر در اسلام هنوز اجرا میشود اما اگر اسلام ما را با همان فهم اولیه فطری وعقلی که در بالا اشاره شد تنها می گذاشت واجازه می داد هر کس به هر شکل در هرزمان به هر جوری که بخواد عبادت انجام بدهد دیگه مسلمان از غیر مسلمان وحتی مسلمان از کافر قابل بازشناسی نبود . مرز بین مسلمان وغیر مسلمان را همین شریعت مشخص می کند وگرنه مثلا اینکه در دل خودمان خدا راقبول داشته باشیم هیچ نشانه ای از اسلام یا ادیان دیگر را برای ما به ارمغان نمی آورد وباعث تمایز بین مومن وکافر نمی شود چون ممکن است خیلی از کافران هم در برخی از حالات درونی خود شبیه مومنین باشند مثلا آنها هم وقتی یک مریض یا فقیر ببینند دلشان بسوزد وعکس العمل نشان بدهند . چیزی که به دین تشخص میدهد وباعث می شود دین قابل اشاره بشود وشما در مواجهه با انسانهای غافل بتوانی آنها را به دین مطلوب خودت ارشاد وراهنمایی کنی آن است که دین رفتار وشکل خاصی را ارائه داده است وگرنه اگر دین فقط شامل یک سری تعاریف عقیدتی بود دیگر به آن دین نمیشد گفت بلکه چیزی می شد در حد آثار برجای مانده از برخی حکیمان باستان مثل تائو ویا نصایح کنفوسیوس ویا گلستان سعدی .
