درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

خاتمیت

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۲۹ ب.ظ

دعوت اسلام همان گونه که به قوم وقبیله وملت خاصی منحصر نیست ،به دوره وعهد وزمانه خاصی نیز منحصر نیست. به اعتقاد مسلمین، شریعت اسلام شریعت ابدی بشر است . دلیل این ادعا که تحت عنوان "خاتمیت" از آن یاد می شود  آن است که، اصولاً  علت و فلسفه تجدید شرایع از بین رفتن متن ومحتوای اصلی ادیان وبروز  تغییر  وتحولات وتحریفات در آن وهمچنین تغییر  مقتضیات ونیازهای جامعه در طول زمان وعدم توانایی دانشمندان آن ادیان بر پاسخگویی به نیاز ها وسوالات جدید بود.وهیچ یک از این امور در خصوص اسلام صدق نمی کند

سیستم تقنین وتشریع الهی در مورد اسلام به گونه  ای عمل کرد که هیچ یک از علل نیاز به تجدید شریعت موجود نگشت. زیرا :

اولاً: برخلاف  دوران شرایع  قبلی، در دوران اسلامی  هم به دلیل انتشار سریع  قران به صورت کتبی وحفظی بین مسلمین وهم به دلیل ارتقاء توانایی بشر برای حفظ متون شرایط حفظ قران از خطر تحریف فراهم بود.

 ثانیاً:  به دلیل وجود  منابع بر بهای روایی ونیز آموزش روش استنباط احکام ، شرایط لازم برای استخراج دیدگاه دین پیرامون مسائل جدید فراهم گردید  و امکان بروز رسانی شریعت با توجه یه موضوعات جدید  ومقتضیات زمانه فراهم شد.

 بنابراین نیازی به تجدید دین دیگری در میان نیست.ودین اسلام زمینه لازم برای تداوم واستمرار تا انتهای تاریخ بشر را در خود دارد.

علاوه بر استدلال بالا ،ادله نقلی قابل توجهی  اعم از آیات و روایات وهمچنین ادله دیگر نظیر شهرت واجماع بر خاتمیت دین اسلام دلالت می کنند.در این جا به برخی از ادله نقلی اشاره می شود.

آیه  "خاتم النبیین" :

درسوره احزاب، خداوند به مسلمین  توصیه می کند که هنگام یاد کردن ویا صدازدن پیامبر اکرم(ص) به جای القاب وکنیه شخصی نظیر ابوالقاسم وابو زید و... از القاب نبوتی وشأن اجتماعی وی نظیر "رسول الله "و "خاتم النبیین" استفاده کنند:

 "ماکان محمدٌ ابا احدٍ من رجالکم ولکن رسول الله وخاتم النبیین"

آیات دیگری  نظیر آیه 33 سوره توبه نیز به طور ضمنی به این موضوع اشاره دارند.به عنوان نمونه در آیه   سوره  چنین می خوانیم :

  "هُوَالذى اَرْسَلَ رسوله بِالهدى و دین الحقِّ لیُظهرَه على الدینِ کُلِّه"

" او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند. "

 غلبه وپیروز بودن بر همه ادیان جز با خاتمیت وابدی بودن معنی نمی دهد زیرا اگر قرار باشد پس از اسلام دین دیگری از طرف خدا  بیاید ومردم موظف به تبعیت از آن باشند ،قهراً آن دین، دین غالب بر اسلام خواهد بود .

 در کتب روایی شیعه وسنی نیز  احادیث متعددی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین در این باره نقل شده است .از جمله این روایات حدیث مشهور منزلت است که طی آن، پیامبر اسلام (ص) به علی(ع) می فرماید  :

" اماترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی"

"آیا راضی نیستی که نسبت تو به من همانند نسبت هارون به موسی باشد؟ جز این که پس از من هیچ پیامبری نخواهد آمد"

همچنین آن حضرت، در حدیث دیگری که به حدیث آجر (لبنه) مشهور است، با تشبیه نبوت به یک ساختمان که همه اجزای آن به جز جای یک آجر تکمیل شده است ،خویشتن را آخرین آجر ساختمان نبوت معرفی می نماید .

"انما مثلی فی الانبیا کرجل بنی داراً فاکملها واحسنها الا موضع لبنة ....فانا موضع اللبنة ختم بی الانبیاء"  

"مثل من نسبت به انبیا مثل مردی است که خانه زیبایی ساخته باشد و جز جای یک آجر  همه آن را کامل نموده باشد ...من برای نبوت همانند آن آجر آخر هستم."

در منابع روایی اسلامی شاهد وجود عبارات و الفاظی همچون "لانبی بعدی" ، عاقب، آخر الانبیاء و...هستیم که همگی بر موضوع این نوشتار مهر تائید می زنند

بدیهی بودن مسئله " ختم نبوت "در بین مسلمین شایع ورایج بوده است از همین رو در آثار کلامی فصل قابل توجهی به این موضوع اختصاص داده نشده است گویا نزاع واختلاف خاصی در این مورد بین مسلمین نبوده است.این شهرت وبداهت به قدری است که هر مدعی جدیدی که ادعای نبوت وآوردن دین وشریعت تازه ای داشته باشد باید موضع خود در باره ختم نبوت اسلام را مشخص نماید وبه این سوال  پاسخ دهد که با وجود اختتام نبوت در حضرت محمد(ص) ،تشریع دین جدید چه توجیهی دارد؟

شبهات وبرداشت های غلط از خاتمیت

بدیهی بودن ختم نبوت  به معنی عدم طرح سوال وشبهه  ونبود فهم غلط در طول تاریخ اسلام نیست . هر از چند گاهی  از سوی برخی از نوسندگان سوالات وشبهاتی درباره خاتمیت مطرح شده است .البته حجم این گونه شبهات در دو قرن اخیر بیش از گذشته بوده است . علت این امر ظهور برخی از فرقه های انحرافی وادیان جعلی نظیر بابیت،بهائیت ،احمدیه(قادیانیه)و...که ضمن قبول حقانیت اسلام، شریعت خود را شریعت پس از اسلام معرفی نمودند می باشد. علاوه بر این، گسترش ارتباطات در نیم قران اخیر وتبادل اطلاعات وآشنایی هواداران ادیان  ومذاهب مختلف با یکدیگر و نتیجتاً  افزایش جلسات و مباحثات کلامی علت دیگری بر  توسعه دامنه شبهات مرتبط به خاتمیت تلقی می شود.  در این جا به پاره ای از این شبهات اشاره می کنیم:

ناسازگاری خاتمیت با مرجعیت علمی ائمه (ع)

این شبهه بیشتر از سوی مخالفان مذهب شیعه مطرح می شود.به گمان طراح سوال، ختم نبوت با فلسفه امامت ،که رجوع مردم به ائمه اهل بیت(ع) پس از پیامبر(ص) می باشد، سازگار نیست.

به طور خلاصه درپاسخ به این سوال باید گفت :

با توجه به آیه تطهیر ،حدیث ثقلین وحدیث سفینه اهل بیت پیامبر و دهها حدیث دیگر معلوم می شود که  حجیت سخن ائمه ومرجعیت علمی ایشان گفته قران و سفارش پیامبر اکرم(ص) است بنابراین  از آنجا که خدا وپیامبرش با علم به خاتمیت اسلام ، مردم را به اهل بیت ارجاع داده اند.بنابراین، مرجعیت علمی ایشان ذیل نبوت پیامبر وحجیت ایشان زیر مجموعه حجیت آن حضرت است ولذا  منافاتی با خاتمیت ندارد .

خاتمیت پایان دوران ولایت شخصی است

 عده ای از نویسندگان معاصر ابراز کرده اند که دوران نبوت دوران  اطاعت  انسان ها از یک فرد بدون استدلال وتفکر بود.  را ظهور اسلام واعلام ختم نبوت دوره اطاعت کورکورانه انسان ها به پایان رسید  ودوران اندیشه  محوری واتکاء انسان به عقل  خود فراررسیده است.

اشکال این سخن در این است که :

اولاً : دوران نبوت به معنی اطاعت کورکورانه نبوده است . همه انسان ها پس از شنیدن آیات الهی وادله ای که از سوی پیامبران ارائه می شد با اختیار خود به وی ایمان می آوردند .پیام ها ودستورات دینی نیز امور غیر عقلی وخلاف منطق نبود. برعکس ، در آیات الهی مکرراً انسان ها به تفکر واندیشه فراخوانده شده اند.چگونه می توان با وجود تاکید فراوان قران بر تفکر وتعقل (تتفکرون (3مورد) یعقلون (22مورد) تعقلون (24 مورد)) تعالیم دین را غیر عقلی وغیر منطقی قلمداد کرد.

ثانیاً: این نظریه درواقع تفسیر  ختم نبوت به ختم دیانت است. امری که اصلاً مدنظر قران وپیامبر نیست . چگونه خدایی که سخن از غلبه اسلام بر همه ادیان  می گوید وپیامبری که دین خود را ابدی  می داند خود به انتهای دوران دیانت خود رای بدهند؟  این تفسیر اسلام به ضد اسلام است  و گوینده آن  نمی تواند منویات خود را تحت عنوان تفسیر خاتمیت مطرح سازد.

 خاتمیت پایان حاکمیت دوره غریزه وآغاز دوران عقل است

این شبهه از همان نقطه ضعفی رنج میبرد که شبهه قبل بدان دچار بود .یعنی اولاً لازمه این سخن ختم دیانت است نه ختم نبوت .  ثانیاً همان گونه که آمد عقل ودین رقیب  وجایگزین یکدیگر نیستند بلکه هردو ابزار رسیدن به کمال است.

  • حسین رهنمائی

خاتمیت

تجدید شرایع

نبوت

وحی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی