یکی از حالاتی که مخصوص من هر کس (روح او) است والبته همانند سایر اوصاف من می تواند در حالات تن بروز داشته باشد ایمان است .
واژه ایمان بر وزن افعال از ریشه أ م ن به معنای احساس امنیت وآارمش وعدم اضطراب نسبت به عقیده ،شخص یا یک شیء خاص است. به عنوان مثال ایمان به یک عقیده یعنی نسبت به آن عقیده هیچگونه شک وشبهه در وجود شخص نباشد ودچار شک وتزلزل و اضطراب نباشد. ایمان از مقوله علم حضوری است یعنی شخص مومن حالت خاصی در وجود خود نسبت به یک واقعیت احساس می کند و به دلیل وجود آن حالت همه اضطراب ها وناآرامی هایش برطرف می شود.
رابطه ایمان ومعرفت
آیا به موازات افزایش مطالعات ودانش اشخاص بر دامنه ایمان ایشان افزوده می شود یا از آن کاسته می شود؟ و به طور کلی آیا در جوامعی که به سطح بالاتری از دانش واطلاعات نسبت به هستی وابعادآن دست می یابند باید منتظر کاهش ایمان مذهبی ایشان بود یا شاهد گرایش بیشتر آنان به مذهب ؟ این سوال زمانی بیشتر جلوه گر می شود که شاهد سیر نزولی گرایش کشورهای غربی به ایمان مذهبی مسیحی خود در سال های بعد از رنسانس هستیم . سال هایی که همراه با پیشرفت آنان در علوم مختلف بوده است.
- ۰ نظر
- ۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۱۲