تفسیر موضوعی ( 14)رزق در قران
رزق به معنی نعمتی است که نصیب انسان می شود و مورد بهره برداری واقع می شود. بنابراین رزق با ملک متفاوت است زیرا چه بسا اموال واملاکی که از نظر قانونی به انسان تعلق دارد اما هیچگاه نمی تواند از آن بهره برداری کند( مثل اینکه شخص مالک خانه ای در شهری دور باشد که به دلایل مختلف امکان سکونت و استفاده از آن برایش مقدور نیست). همچنین هر نعمتی را نمی توان رزق خواند زیرا نعمت به چیزی می گویند که نصیب انسان می شود اعم از اینکه ملک انسان باشد یا نباشد و اعم از اینکه مورد بهره برداری واقع بشود یا خیر اما رزق آن نعمتی است که مورد بهره برداری واستفاده واقع شود. اعم از اینکه ملک انسان باشد یا خیر و اعم از اینکه با تلاش به دست آمده باشد یا نه . بنابراین اگر از طریق هدیه یا ارث ،ملکی به انسان برسد و انسان از آن استفاده کند ویا غذایی به انسان هدیه شود و حتی اگر کسی با غصب و از طریق غیر شرعی چیزی را به دست آورد واز آن استفاده کند مشمول تعریف رزق خواهد بود. هرچند در حلال یا حرام بودن آن باید تأمل نمود.
در تقسیم قرانی ، رزق بر دوگونه است :رزق حلال و رزق حرام
فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (نحل،114)
پس، از آنچه خدا شما را روزى کرده است، حلال [و] پاکیزه بخورید، و نعمت خدا را- اگر تنها او را مىپرستید- شکر گزارید.
قران مجید در این آیه و در آیات دیگری، به کرات انسان ها را به استفاده از رزق حلال وطیب تشویق نموده است. بعید نیست منظور از رزق حلال ، رزقی است که کسب آن از طریق شیوه های شرعی انجام شده باشد و طیب نیز مطابقت آن با قواعد اخلاقی باشد. بنابراین اگر کسی از طریق دزدی مالی را به دست آورد واز آن بهره برداری کند ، آن مال رزق او شده است اما رزق حلال نه ، بلکه رزق حرام او است. همچنین است اگر مال کسی را به روش های غیر اخلاقی واز طریق فریبکاری و یا در حالتی که فروشنده از سر اکراه و نارضایتی مجبور به فروش شده باشد، هرچند در ظاهر قانونی باشد.
تضمین رزق
خداوند متعال در قران مجید ، صریحاً رزق هر جنبنده ای را متعهد شده است. بدیهی است تضمین الهی به این معنا نیست که رزق هر موجودی درب خانه او آورده میشود . بلکه منظور این است که خداوند به هر موجودی ابزار تامین روزی وراه بدست آوردن آن را یاد داده است . بدین ترتیب شیر با پنجه ، مار با نیش ، گوسفند با چریدن در علفزار و....روزی خویش را به دست می آورند وبه همین ترتیب تضمین رزق برای انسان نیز نه به آن معنا نیست که انسان در خانه بنشیند و رزق وی از آسمان برایش آورده شود بلکه بدان معنی است که خداوند ابزار رسیدن به رزق ( مثل قدرت بازو، فکر ، احساس مسئولیت نسبت به عائله و...) را در انسان قرار داده است.
شکر
قران ، وظیفه هر انسان مومن در برابر نعمتها ورزقی که نصیب وی میشود را شکر می داند .
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون(بقره، 172)
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از نعمتهاى پاکیزهاى که روزى شما کردهایم، بخورید و خدا را شکر کنید اگر تنها او را مىپرستید
شکر بر دو قسم است: شکر زبانی وشکر عملی. منظور از شکر زبانی گفتن عباراتی مانند الحمدلله وشکرا لله و ...و نوع عملی آن به معنی استفاده صحیح از نعمت است. قطعاً یکی از روش های استفاده درست از نعم الهی بهره مند سازی محرومان از آن است. در جای جای قران مومنین به انفاق بر فقیران توصیه شده اند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ و(254)
ای کسانی که ایمان آورده اید ، از آنچه روزی تان کرده ایم انفاق کنید قبل از فرارسیدن روزی که در آن هیچ معامله ای صورت نپذیرد و هیچ دوستی و پادرمیانی پذیرفته نمی شود
توصیه به انفاق به معنی هزینه کردن همه دارایی خود برای رفاه دیگران نیست . براساس نگاه قران ، خود فرد و همچنین خانواده وی در الویت هستندو بعد از رفع نیازهای اولیه خانواده، نوبت به انفاق برای دیگران فرا می رسد. همچنین باید دانست، میزان انفاق به میزان دارایی انسان نیز بستگی دارد. قران مجید نه افراط در انفاق را می پذیرد نه خشک دستی و خساست را
وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً (اسراء، 29)
و (هنگام انفاق به دیگران) دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشادهدستى منما تا ملامتشده و حسرتزده بر جاى مانى.
تقسیم بندی دیگری که در قران درمورد رزق مطرح است، تقسیم آن به رزق دنیایی وآخرتی است. شکل اول آن همان رق شناخته شده ای است که همه ما در نظر داریم و غالب مباحث این بخش در مورد آن است .اما شکل دوم رزقی است که در بهشت، عالم برزخ ویا در جوار بارگاه الهی نصیب مقربان خواهد شد. قران مجید در باره شهیدان راه خدا می فرماید:
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون(آل عمران، 169)
هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار، بلکه زندهاند که نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند
منظور از ز رزق آخرتی چیزی نیست جز پاداش اعمالی که انسان در زمان حیات دنیوی بدان دست یازیده است. رابطه رزق مذکور با اعمال دنیوی آن چنان وثیق وتنگاتنگ است که اهل بهشت هنگام دریافت آن گمان می کنند این رزق را قبلاً هم داشته اند
کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِها ( بقره، 25)
هر گاه میوهاى از آن روزىِ ایشان شود، مىگویند: «این همان است که پیش از این [نیز] روزىِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود.
رزق بی حساب
همانگونه که در سطور قبل آمد، رزق هر انسان و بلکه هر موجودی از سوی خداوند تضمین شده است. و تضمین شدگی رزق به معنی فراهم بودن وسایل تامین آن برای هر موجود است. از سوی دیگر ، قران مجید به کسانی که بر اصول تقوا پایبند باشند مژده می دهد که رزق ایشان را از طریقی که آنها گمان نمی کنند برایشان می رساند.
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب (طلاق، 3)
و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد. و از جایى که حسابش را نمىکند، به او روزى مىرساند،
منظور از بی حساب بودن رزق به دست آمدن آن از مسیری است که قابل تصور و پیش بینی نباشد. این رزق بی حساب از مجاری خاص که قابل پیش بینی نیست نصیب انسان های متقی میگردد. هنگامی که ذکریای نبی (ع) غذاهای تازه ورنگارنگ را نزد مریم(ع) دید با تعجب از وی پرسید این غذاها از کجا برایت رسیده است ؟ مریم در پاسخ گفت :
هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِساب( مریم ، 19)
این غذا از جانب خداست، خدا هر که را بخواهد از طریقی که گمان نمی شود رزق می دهد.
علت تنگی رزق
تشویق و انذار، (وعده و وعید) دو شیوه تربیتی است که باید در کنار هم استفاده شود. خداوند متعال در قران مجید در کنار مژده (وعده) توسعه رزق و ریزش رزق بی حساب بر متقین ، به گروهی از انسان ها که رفتار غیر اخلاقی دارند را به فقر وتنگدستی تهدید (وعید) کرده است. برخلاف تلقی طلبکارانه انسان ها که هنگام افتادن به سختی ها، با نگاهی حق به جانب تقدیر الهی را علت بدبختی و تنگدستی خود می دانند ،
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ (فجر، 16)
و امّا چون وى را مىآزماید و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند، مىگوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است.»
از نگاه قران این انسان ها در واقع چوب رفتارهای غیر اخلاقی خود را می خورند.تنگی رزق انسان ها به دلیل توهین الهی نیست بلکه ریشه در نحوه عملکرد خود آن ها دارد. از نظر قران ، عللی که موجب تنگی رزق می شود عبارت است از : تکریم نکردن یتیم ، تحریض نکردن یکدیگر به اطعام مساکین ، دست درازی به ارث ضعیفان و در یک کلام مال دوستی و دلبستگی شدید به مادیات (فجر، 17 تا 20)
راه فزونی رزق
برخلاف تلقی بسیاری از ما که بخشش مال را باعث کم شدن آن می دانیم ، قران مجید به انسان های تنگدست توصیه میکند که برای توسعه رزق از طریق انفاق وارد شوند. گویی احسان به خلق نفعش به خود انسان باز میگردد وتلاش در توسعه و تقسیم رفاه با زیردستان باعث می شود که خود شخص پرداخت کننده نیز در گردونه کمک دیگران واقع شود و بر میزان رفاهش افزوده شود.
وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّه ( طلاق، 7)
هر که روزى او تنگ باشد باید از آنچه خدا به او داده خرج کند.