درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

۹۷ مطلب با موضوع «درس ها» ثبت شده است

محبت به اهل بیت

یکی از ویژگی های جالب سیستم اعتقادی مکتب شیعه ، امتزاج عقیده وعمل با محبت قلبی است. کمتر آئین اعتقادی را می توان یافت که هوادارانش نسبت به رهبران وموسسین  آئین خود علاقه قلبی نداشته باشند.اما این که محبت وعلاقه به ایشان یک فرض دینی ویک دستور اعتقادی باشد ،شاید از مختصات اسلام وبه ویژه مذهب  شیعه باشد.اعتقاد به لزوم محبت ومودت اهل بیت پیامبر هم پشتوانه قرانی دارد وهم در سنت پیامبر بدان اشاره وتاکید شده است.در سوره شورا ،خداوند پیامبر را امر به ترغیب  مردم  به دوست داشتن نزدیکان خود می کند:

" قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرً‌ا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْ‌بَى"﴿الشورى: ٢٣

 "بگو من پادشی از شما نمی خواهم جز محبت ودوستی نزدیکانم "

به اعتقاد بسیاری از مفسران شیعه وسنی منظور آیه  از" القربی "علی(ع) ،فاطمه(س) وپسران شان هستند . این نکته در کتب تفسیری شیعه ومیز در دو منبع مهم روایات سنی یعنی صحیح بخاری ومسند احمد آمده است.

  • حسین رهنمائی


به اعتقاد شیعیان امام همانند پیامبر از مقام عصمت برخوردار است.یعنی از ارتکاب گناه وخطا مصون است.اثبات این دیدگاه به پشتوانه ادله عقلی ونقلی زیر امکان پذیر است :

دلیل عقلی :لازمه تبعیت مردم،معصوم بودن پیامبر وامام است. اگر مردم از امام یا پیامبر گناه وفسق مشاهده کنند، اگر از او سخنان نادرست وکذب وباطل بشنوند ،اگر در عملکرد وی نفاق ودورویی ببینند حاضر به تبعیت از وی نخواهند بود بنابراین، چون عصمت امام مقدمه لازمه اطاعت مردم ودر نتیجه هدایت ایشان است،  خداونداز باب لطف خود همانگونه که پیامبررا از تسلط شیطان حفظ میکند امام را هم حفظ می کند.

  • حسین رهنمائی


1-    حدیث یوم الانذار :

پس از چند سال تبلیغ پنهانی ،خداوند پیامبر خویش را به دعوت خاندان خود به اسلام امر کرد:

               "  وانذر عشیرتک الاقربین .. "( شعرا 216)

پیامبر اکرم (ص) با تشکیل جلسه میهمانی  خاندان خود را به دین جدید دعوت کرد از ایشان خواست دعوت وی را بپذیرند ودر عوض برادر ووصی وجانشین وی گردند. اما جز علی بن ابیطالب که در آن هنگام نوجوانی بیش نبود  کسی حاضر به پذیرش دعوت وی نشد.آن حضرت با اشاره به علی (ع) فرمود:

                     " ان هذا اخی ووصیی وخلیفتی فیکم"

جالب این که طبری در تاریخ خود این حدیث را نقل کرده است اما در تفسیر خود ذیل آیه مذکور ،پس از نقل ماجرای میهمانی ، جمله پیامبر(ص) درباره علی(ع) را این گونه تحریف می کند:

" ان هذا اخی وکذا وکذا  فاسمعوا له واطیعوا له " [1]

ابن کثیر دمشقی نیز  به تیعیت از وی در تاریخ خود همین گونه عمل کرده است.[2] 

نویسندگان  مذکور ویا مصححانی  که تحریف فوق را در این دو کتاب انجام داده اند،چنان با عجله وبی دقت کلمات غیر مطلوب خود  را حذف کردند  که متوجه نشدند، وجود کلمات بعدی یعنی" فاسمعوا واطیعوا" خود معلوم می کند که کذا وکذا چه الفاظ بوده است.

2- حدیث غدیر

در سال دهم هجری پیامبر اکرم (ص) از همه مسلمانانی که توانایی داشتند خواست تا همراه وی اعمال حج را به جای آورند.گویی آن حضرت می خواست روش اعمال ومناسک حج را به همگان بیاموزاند .با تمام شدن اعمال ومناسک حج کاروان های حجاج یکی یکی به سوی مقصد خود روانه شدند.پیامبر نیز همراهبا کسانی مسیرشان به طرف شمال مکه بود به قصد مدینه مکه را ترک نمود. هنوز چند منزل طی نشده بود که پیک وحی برای آن حضرت این پیام الهی را ابلاغ کرد:

" یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته" ( مائده ،67)

"ای پیامبر آن چه (پیامی)  را به تو نازل کردیم را به مردم ابلاغ کن .پس اگر ابلاغ نکنی رسالتت را به اتمام نرساندی"

گویا پیامبر به دلایلی از ابلاغ پیامی خاص اندیشناک بود . با نزول این آیه آن حضرت کاروان های همراه خود را امر به توقف کرد . سپس با فرستادن پیک هایی قافله های رفته را امر به بازگشت وقافله های نرسیده را دستور به الحاق به جمع حاضر نمود.پس از اقامه نماز ایشان برای مردو سخنرانی مهمی ایراد فرمود و طی آن ضمن اعلام خبر مرگ قریب  خود رئوس مطالبی که در طی 23 سال تبلیغ کرده بود را از مردم اعتراف گرفت. سپس از مردم پرسید:

-         آیا من در امورات شما نسبت به خودتان سزاوارتر واز حق ولایت وسرپرستی در باره کارهایتان برخوردار نیستم

-         مردم: آری

-         پیامبر: پس هرکس مرا به سرپرستی خود می شناسد این علی مولا وسرپرست او ست

"من کنت مولاه فهاذا علی مولاه"

آنگاه از مردم خواست که به علی بن ای طالب(ع) دست داده واین توفیق الهی را به وی تبریک بگویند .پس از اتمام خطبه مردم دسته دسته برای تبریک گویی گرد علی جمع شدند. از جمله ایشان شخص عمر بن خطاب بود که در حال مصافحه باعلی (ع) جمله معروف :" به به ای علی امروز ولی من وهمه مومنان گشتی "  را بر زبان جاری ساخت.[3]در این هنگام آیه دیگری بر پیامبر نازل گشت:

"الیوم یئس الذین کفروا من دینکم ....

الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا "

"امروز کافران از دین شما ناامید شدند....امروز دینتان را کامل نمودم ونعمتم را برشما به اتمام رساندم وراضی شدم که دینتان اسلام باشد"

بدین ترتیب  با انتخاب علی (ع) به امامت ورهبری وسرپرستی مردم  حفظ واستمرار خط اصیل اسلام تضمین شد و دشمنانی که امید انحراف اسلام ونفوذ کفر وشرک در آن را در سر می پروراندند ناامید گشتند.

حدیث غدیر از مشهور ترین احادیث صادره از پیامبر اسلام محسوب می شود . برخی نویسندگان سنی  اشکال کردند که این حدیث سند صحیحی ندارد  زیرا در صحیح بخاری (معتبرترین کتاب روایی اهل سنت ) نقل نشده است.علامه امینی این حدیث را از زبان حداقل 110 نفر از راویان  که اکثر ایشان  از اهل سنت هستند  نقل کرد . وی خاطر نشان کرد که هر چند این حدیث در صحیح بخاری نیست اما در دیگر کتب معتبر اهل سنت نظیر مسند احمد بن حنبل (ج2، ص71) سنن ابن ماجه (ج1، ص45) سنن ترمذی (ج5،ص633 ) سنن نسائی(ج7 ، ص438) معجم صغیر از طبرانی (ج1 ، ص119  )،مسند حاکم (ج3،ص118) وچندین کتاب روایی معتبر دیگر ذکر شده است. از این رو امکان انکار این واقعه مردود است .

پس از رد اشکال مربوط به سند حدیث غدیر ، مستشکلان اهل سنت ایراد هایی در خصوص مفهوم کلمه مولا و یا چگونگی استنباط ولایت موردنظر شیعیان از این حدیث مطرح نموده  اند .از جمله این که واژه مولا به معنی دوست ویاور  (ونه سرپرست) می باشد.

 به زعم ایشان  پس از بازگشت علی وسربازانش از ماموریت یمن ،  بین وی وبرخی از نیروهایش  بر سر تصرف در اموالی که از یمن با خود آورده بودن اختلاف پیش آمد .شاکیان از سخت گیری علی نزد پیامبر شکایت کردند وپیامبر برای رفع این کدورت فرمود "من کنت مولاه فهذا علی مولاه " ویعنی هرکس من با او دوست هستم پس علی نیز دوست اوست وبدین ترتیب غائله به خوشی ختم شد.

همه مسلمانان پیامبر را  حتی اگر معصوم ندانند لااقل  فردی حکیم وعاقل می دانند. آیا عاقلانه است که  آن حضرت برای حل اختلاف نظر بین علی (ع) وچند تن از سربازانش  دستور به گرد آمدن دهها هزار نفر  والحاق قبلی ها وبازگشت کاروان های بعدی بدهد وسپس خبر از مردن  زودهنگام خود  بدهد وپس از این همه مقدمه چینی  برای آشتی جمع  اندکی بفرماید هرکس من دوست وی هستم علی هم دوست اوست . آن گاه از همه جمعیت بخواهد که باوی دست دوستی بدهند و وی را به نام امیرالمومنین بخوانند ؟؟!! واقعاً اختلاف نظر بین چند رزمنده  این قدر مهم بود ؟؟ آنها که این تفسیر را از واقعه غدیر ارئه می کنند در باره پیامبر چگونه می اندیشند ؟؟!! آیا وی را به اندازه یک انسان معمولی عاقل نمی دانستند؟

کلمه مولا معانی متعددی دارد اما قرائن امر و وضعیت حادثه وچگونگی سخنرانی پیامبر تنها یک معنی را به ذهن متبادر می سازد. قرینه این ادعا حکایتی است که  احمد بن حنبل پیشوای فرقه حنبلی ذکر رده است وی در کتاب فضایل الصحابه خود  از برخی انصار  یاد می کند که علی بن ابی طالب را به لفظ مولا خطاب کردند.(مولا چندین معنا دارد که یکی از آنها به معنی آزاد کننده است ودر مورد بردگان غیر عرب استعمال می شد). آن حضرت  از ایشان پرسید  چگونه مولای شما هستم با آن که شما عرب هستید؟( گویا امام می خواست از ایشان معنی دقیق مولا را اقرار بگیرد.) آنها گفتند ما روز غدیر خم از پیامبر شنیدیم که  "هرکس من مولای اویم این علی مولای اوست ".[4] این حکایت نشان میدهد که اهل مدینه نیز همان معنای مورد نظر شیعه را از این حدیث فهمیده اند.

نویسندگان اهل سنت اشکالات دیگری نیز در باره دلالت این حدیث به آنچه شیعیان مدعی هستند در کتب خود مطرح نموده اند، این اشکالات  تماماً در آثار نویسندگان شیعه پاسخ داده شده است . علاقمندان می توانند به کتاب هایی نظیر:الغدیر، شب های پیشاور،آنگاه هدایت شدم، و...مراجعه کنند.

3-  حدیث منزلت

دیگر دلیل روایی مشهوری که مورد استناد شیعیان رای اثبات ولایت علی بن ابی طالب واقع شده است "حدیث منزلت" است.مطابق با این حدیث پیامبر خدا (ص) در پاسخ به شکایت علی(ع) از شایعاتی که در مدینه مبنی بر بی علاقگی رسول الله به او  منتشر شده بود فرمود:

"اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی"[5] 

"آیا دلخوش نیستی که منزلت تو نسبت به من همانند منزلت هارون برای موسی باشد. جز این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد؟"

قسمت اول این حدیث در مبحث امامت وبخش نهایی آن (انه لانبی بعدی ) در در بخش خاتمیت مورد توجه راقم این سطور گردیده است. نگاه مختصری به آیاتی که مربوط به روابط موسی وهارون است نشان میدهد که  هارون در قران ، برادر موسی :" هارون اخی"( طه،30) ؛ جانشین موسی : "قالَ مُوسى‏ لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی‏ فی‏ قَوْمی"(اعراف، 142) وزیر ومعاون موسی :"وجعلنا معه اخاه هارون وزیرا" ( فرقان،35) ؛شریک در ماموریت موسی: "واشرکه فی امری"( طه، 32) است. با توجه به کلام پیامبر(ص)  به حضرت علی (ع) می توان نتیجه گرفت که  علی (ع) دارای مسند خلافت پیامبر  وشراکت در امر ایشان است واین همان چیزی است که شیعه بر آن اصرار دارد. تاکید پیامبر (ص) بر این که  تو برای من مثل هارونی جز این که بعد از من پیامبری نیست نشان میدهد که همه مشخصات هارون در علی بن ابیطالب(ع)  مصداق دارد وگرنه جای آن داشت که پیامبر بفرماید به جز فلان صفت وفلان ویژگی



[1] 0 طبری  محمد بن جریرالدین  ،جامع البیان عن تاویل  آی القران، دارالفکر،1415،  ،ج11،ص149

[2] - دمشقی،ابوالفدا، السیره النبویه، دارالفکر ،بیروت،1398، ج1،459

[3] - مناقب ابن مغازلی ج1 ؛شجری(م499) ،امالی خمیسیه،ج1، 56 ؛ فوائد ابن اخی (390م ) ج1 ، ص217؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 4، ص 281.

 

 

[4] - احمد بن حنبل ؛فضایل الصحابه ج 2  ص572

 

[5] - صحیح بخاری ج6

 

  • حسین رهنمائی


پس از اثبات ضرورت حضور امام در جامعه و درک نیاز جامعه به چنین اشخاصی اکنون سوال این است که فهرستی  که مذهب شیعه به عنوان ائمه  بعد از پیامبر معرفی می کند مبتنی بر کدام دلیل محکمه پسند می باشد. به عبارت دیگر، با توجه به این که شیعیان قائل به نظریه نصب (د رمقابل نظریه انتخاب مردمی وعرفی )هستند دلیل نصب امامان مورد نظر شیعه چیست ؟

با توجه به محوریت امام علی (ع) در جدا شدن خط شیعه از سنی در این جا فقط به ادله نصب ایشان می پردازیم .پس از پذیرش امام علی(ع) اثبات بقیه ائمه آسان تر خواهد بود. مبلغان اهل سنت نیز هنگام محاجه با شیعیان بیشتر بر رد همین موضوع تمرکز دارند این ادله به دو دسته ادله قرانی وادله تقسیم می شود.

  • حسین رهنمائی

امامت

از آغاز دهمین سال هجرت پیامبر مدت زمان زیادی نگذشته بود که سایه یتیمی بر سر امت اسلام افتاد و روح آن قائد بزرگ به آسمان عروج کرد. ساعاتی از رحلت رسول خدا نگذشت که نشانه های اختلاف بر سر جانشینی پیامبر میان مسلمین در گرفت. به نظر می رسد نطفه این اختلافات که در مشاجرات سقیفه بنی ساعده  خود را نمایان ساخت از مدتها قبل از پیامبر ودر جبهه بندی های بین صحابه بسته شده بود.در هرصورت بروز این اختلاف جامعه اسلامی را به دو گروه عمده شیعه وسنی  تقسیم کرد . هریک از این دو گروه نیز به نوبه خود در  مراحل بعد به زیر شاخه هایی تقسیم شدند.

  • حسین رهنمائی


امت اسلام در طول تاریخ خود بارها هدف تهاجمات مختلف نظامی وعقیدتی قرار گرفته است . برخی از این تهاجمات همچون حمله مغول نسل مسلمین را به خطر انداخت  وبرخی همچون ظهور فرقه بابی وقادینی وبهائی  امنیت عقیدتی جامعه اسلامی را به خطر انداخت. عمده ترین چالش آن دسته از  مدعیان نبوت وشریعت که آئین خود را شریعتی در امتداد ادیان ابراهیمی می پنداشتند مسئله خاتمیت بود. رهبران این فرق باید پاسخ مناسب وتوجیه مردم پسندی در مقابل آیات قران  وروایات معصومین که تصریح به ختم نبوت دارند ارائه می کردند.در این جا مختصرا به دو فرقه بابی وبهایی که در اواخر دوره قاجار در ایران ظهور نمودند می پردازیم.

  • حسین رهنمائی

دعوت اسلام همان گونه که به قوم وقبیله وملت خاصی منحصر نیست ،به دوره وعهد وزمانه خاصی نیز منحصر نیست. به اعتقاد مسلمین، شریعت اسلام شریعت ابدی بشر است . دلیل این ادعا که تحت عنوان "خاتمیت" از آن یاد می شود  آن است که، اصولاً  علت و فلسفه تجدید شرایع از بین رفتن متن ومحتوای اصلی ادیان وبروز  تغییر  وتحولات وتحریفات در آن وهمچنین تغییر  مقتضیات ونیازهای جامعه در طول زمان وعدم توانایی دانشمندان آن ادیان بر پاسخگویی به نیاز ها وسوالات جدید بود.وهیچ یک از این امور در خصوص اسلام صدق نمی کند

  • حسین رهنمائی


شاید بتوان گفت  مهم ترین نقطه  تماس دین با دنیای روز  در حوزه نظری وحتی در حوزه عملی مبحث جایگاه ،حدود نفوذ ونقش عقل در تشریع قوانین دینی است. انسان  امروز ادعای عقل گرایی دارد و علاقمند است خوب وبد یا مفید ونامفید بودن هر چیز را با عقل خود  درک کند . از  سوی دیگر شریعت ، قوانین خود را مبتنی بر وحی الهی و دریافت شده از آسمان می داند و راز بسیاری از دستورات خود را در حکمت های الهی که در پس پرده غیب است می داند. حکمت  هایی که در حیطه نفوذ عقل حسابگر نیست. از این رو بسیاری از رهبران دینی از سوال پیچ شدن در خصوص چرایی صدور احکام  چندان خوشنود به نظر نمی رسند. آنها ترجیح میدهند مردم بدون پرس وجو وبه صرف اطمینان به وحیانی بودن دستورات وقوانین دینی به آن گردن بنهند واین گونه رفتار را نشانه کمال ایمان می دانند. سخن این رهبران چندان هم بی مایه نیست زیرا با توجه به حکیم بودن خداوند اگر الهی بودن یک قانون ثابت شود  لاجرم حکیمانه بودن آن قانون هم ثابت می شود چه ما به آن حکمت دست بیایبم چه دست نیابیم.

  • حسین رهنمائی

دومین منبع مهم فهم دیدگاه  اسلام دربراه یک موضوع ، سنت است.به طور کلی منظور از سنت :  سخن ورفتار پیامبر (وائمه معصومین) وسکوت  معنا دار ایشان در مقابل عمل افراد  می باشد.منظور از سکوت معنا دار عدم اعتراض ایشان به رفتار یاگفتار دیگران در مواقعی که مانعی از اظهار نظر درمیان نباشد.

در میان اهل سنت ،سخن وعملکرد شخص پیامبر از حجیت تام برخوردار است . از آنجا که اصحاب آن حضرت نزدیک ترین افراد به آن حضرت ومخاطبان اولیه سخنان وی بودند و نسبت به حوادث واتفاقاتی که باعث نزول آیات الهی و صدور احادیث نبوی می شد از بیشترین اشراف واطلاع  برخوردار بودند (نسبت به نسل های بعدی )  همچنین بیشترین مدح وتمجید  پیامبر درباره آنها بوده است وبهترین نسل اسلام محسوب می شوند  بنابراین سخن وعملکرد آنها در درجه بعد از پیامبر نیز می تواند  ملاک تشخیص نظر دین قلمداد شود.

  • حسین رهنمائی


تحریف، مهم ترین اشکالی است که بر سر راه حجیت کتب آسمانی وجود دارد وجود تغییرات در متن آسمانی ادیان قبلی حتی اگر یقینی هم نباشد به شدت حجیت آن ها را زیر سوال می برد.

تاریخ ادیان شاهد وقوع حوادثی همچون جنگ و اسارت وخرابی معابد و...است که باعث ازمیان رفتن همه یا بخشی از متون مقدس آنان گشته است.از نوشته جات زرتشت جز تعداد اندکی شعر باقی نماند،کتاب مقدس یهود از میان رفت وسال ها بعد ،پس از آن که به همت کوروش قوم یهود به سرزمین خود بازگشتند بازنویسی شد .کتاب مقدس مسیحیان که در واقع خاطرات شاگردان وهواداران عیسی بن مریم است ، حداقل 70 سال بعد از عروج وی به آسمان ها نگاشته شد.بنابراین انتقاد مسلمین به ادیان سابق مبنی بر نامطمئن بودن متون مقدس ایشان چندان بی راه نیست.

  • حسین رهنمائی