درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

نقش دین در زندگی

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ب.ظ


از جمله سوالاتی که در مباحث دین شناسانه مطرح است این است که  اصولاً هدف غایی دین تامین کدام سعادت است؟ آیا دین تنها  مدعی تامین سعادت اخروی پیروان خود است یا  علاوه بر آن برای سعادت دنیوی و زندگی اجتماعی نیز تدبیراتی در سر دارد ؟

این سوال به نوبه خود قابل تجزیه به سه سوال دیگر می باشد:

آیا اهدافی که  دین برای خود تعریف نموده فقط مربوط به تعالی روحی پیروان خود است (نظیر  بودا،تائو و...) یا مسائلی همچون عدالت اجتماعی،رفاه، رفع تبغیض،آزادی و...را نیز جزو برنامه خود می داند؟

آیا در محتوا ومتنی که دین برای مخاطبین خود آورده است راهکار ها وقوانین مربتط با زندگی اجتماعی ورسیدن به اهداف یاد شده مطرح شده  یا صرفا به بیان دستورات فردی واخلاقی وسیر وسلوکی بسنده شده است؟

با توجه به تغییراتی که در زندگی انسان ها روی می دهد ایا دین  راه بروز رسانی تعالیم خود به تناسب مقتضیات زمانه را پیش بینی کرده است؟

سوالات بالا برای هر دینی قابل طرح است اما با توجه به رویکرد  انتخاب شده ونیز با ملاحظه ضیق وقت ونبود فرصت عجالتا به پاسخی که در اسلام برای این سوالات ارائه شده است می پردازیم:

اولاً:  قران کریم ,اقامه قسط وعدل ؛تزکیه نفوس؛تعلیم حکمت ونجات مردم از یوغ ستم ستمکاران  را  هدف ارسال پیامبران عنوان کرده است.

در سوره حدید می فرماید:

لَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا رُ‌سُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّـهُ مَن یَنصُرُ‌هُ وَرُ‌سُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿٢٥

"به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند، و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است، پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان، او و پیامبرانش را یارى مى‌کند. آرى، خدا نیرومند شکست ناپذیر است."

در آیه  یاد شده واژه حدید کنایه از سختی وصلابت و استفاده از نیروی نظامی می باشد ونتیجتا  بر طبق آیه ، برای پیامبران  اهداف اجتماعی نظیر اصلاحات وبرقراری عدالت ومبارزه نظامی برعلیه دشمنان بشریت تعریف می شود.

علاوه بر آیه بالا آیات دیگری در قران وجود دارد که به اهداف اجتماعی پیامبران  ومبارزات سیاسی وحتی نظامی آنها در راه تحقق این اهداف اشاره دارند.

 

دوماً: بررسی احکام وآموزه های اسلامی حاکی از آن است که این دین خود را برای تامین سعادت همه جانبه انسان  آماده کرده است شمول فقه اسلامی بر ابعاد مختلف زندگی (از تولد تا مرگ وازمسائل فردی تا اجتماعی، از بحثهای حقوق خانواده تا قوانین حکومتی) قرینه ای بر صحت این مدعاست. اجرای بسیاری از احکام اسلامی نظیر خمس،زکات ،دفاع،حدود ،قصاص،مجازات های شرعی ،بحث های حقوقی وقضایی و... متوقف بر قدرت سیاسی  وتشکیل حکومت دینی ویا  حداقل مستلزم هماهنگی وهمراهی  حاکمیت جامعه با نهاد دین  است

 سوماً:  از آنجا که اسلام خود را دین خاتم می داند لذا برای تداوم تعالیم وپاسخگویی به موضوعات جدید وپیش آمدهای غریب تدابیر خاصی پیش بینی شده است . مهم ترین تدبیر وجود نظریه اجتهاد واستنباط احکام جدید است که در فقه اسلامی از دیرباز رایج بوده است. استنباط فرایندی است که شخص کارشناس دین (مجتهد) با رجوع به اصول اولیه ،آیات قران،روایات  معصومین واحکام وقواعد کلی  و ثابت ونیز با شناسایی دقیق موضوع مورد سوال تلاش می کند تا  نحوه تطبیق دستورات کلی وقواعد ثابت دین بر موضوع جدید مورد بحث را بدست آورد ونهایتا حکم شرعی موضوع جدید را استخراج نماید.

فقه اسلامی به ویژه فقه شیعه برای کمک به مجتهد در فهم واستنباط حکم برای موضوعات جدید ومقتضیات زمانه ابزارهای کمکی برای فقیه اندیشیده است . برخی از این ابزارها از این قرارند:

الف- تعیین عقل به عنوان یکی از منابع فقه اسلام  که در موارد نبود آیه صریح ویا حدیث صحیح به فقیه برای فهم حکم موضوع مورد نظر کمک می کند.

ب-  وجود قوانین حاکم بر قوانین عادی که در صورت تعارض قوانین عادی با یکدیگر وبروز مشکل در جامعه راه حل تعارض را بیان میکند.نظیر قاعده لاضرر،قاعده نفی سبیل،قاعده اهم ومهم و...

ج-  اختیارات حاکم اسلامی برای حفظ مصلحت جامعه که به عنوان عاملی قوی حکومت دینی را در حل مشکلات جامعه در زمانی که احکام سنتی ووقاعد عادی کارگشا نیست کمک می کند.مثل استفاده ازد حکم حکومتی برای تخریب مسجدی که در مسیر اتوبان قرار گرفته که طبق قواعد شرعی تخریب آن حرام است اما اگر حل مشلات ترافیکی شهری راهی باقی نگذارد حاکم اسلامی می تواند با استفاده از اختیارات خود حکم شرعی تخریب مسجد را صادر نماید.در واقع با حکم حاکم  شرعا تخریب مسجد بی اشکال می شود .در مواردی که بدون حکم حاکم شرعی چنین اتفاقی بیافتد شاید مشکل ترافیک حل شود اما عمل غیر شرعی انجام شده است که کلیه افراد دخیل در آن شرعا گناهکار هستند اما با وجود حکم حاکم شرعی این چنین نیست

  • حسین رهنمائی

دنیا

اسلام

دین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی