درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

نگاهی به پدیده تجربه نزدیک مرگ

چهارشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۴:۳۲ ب.ظ

چند نکته درباره « تجربه نزدیک مرگ»تجربه نزدیک به مرگ[1] (NDE) یک تجربه شخصی عمیق مرتبط با مرگ یا  آستانه مرگ است که به اعتقاد محققان ویژگی های مشابهی دارند.وقتی مثبت باشد، چنین تجربیاتی ممکن است شامل انواع احساسات از جمله جدا شدن از بدن، احساس شناور بودن، آرامش کامل، امنیت، گرما، تجربه انحلال مطلق و حضور نور باشد. در صورت منفی بودن، چنین تجربیاتی ممکن است شامل احساس ناراحتی و پریشانی باشد.[2]این اصطلاح  اولین بار توسط جان سی لیلی در سال 1972 استفاده شد.[3]

پخش برنامه  مستند « زندگی پس از زندگی» از شبکه 4 در ایام ماه مبارک رمضان توجه عمومی را به این موضوع بیش از پیش نمود و باعث طرح سوالات جدیدی در این رابطه گردید. در نوشتار حاضر بر آنم تا تحلیل کوتاهی در مورد این موضوع ارائه نمایم و اذعان دارم که مطالب ارائه شده یک تحلیل ناتمام است و برای تکمیل و وصول به نتیجه بهتر راه درازی در پیش دارد با این حال روا ندانستم که به این بهانه پاسخ بسیاری از عزیزان دانشجو را بدون جواب بگذارم.

 

اولین تحقیقات پیرامون این تجربیات در دهه 1890 در مورد  کوهنوردانی بود که در هنگام سقوط «مشاهده سریع تمام زندگی» را تجربه کرده بودند. کم کم مشاهدات ذهنی توسط کارگرانی که از داربست‌ها سقوط می‌کردند، سربازان جنگی که مجروح شد بودند  و افراد دیگر حجم موارد بررسی را زیادتر کرد. در ابتدا این تجربیات به عنوان سندرم بالینی توصیف می شد. در سال 1968 سلیا گرین تجزیه و تحلیلی از 400 گزارش دست اول از تجربیات خارج از بدن منتشر کرد. این اولین تلاش برای ارائه یک طبقه بندی از چنین تجربیاتی بود که به سادگی به عنوان تجربیات ادراکی غیرعادی یا توهم تلقی می شدند.[4]  در طول سالهای پس از آن تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه داشته است. براساس اطلاعات مندرج در پایگاه داده Web of Knowledge  از سال 1977 تا سال 2013  در کشور آمریکا بیش از 266 سند مکتوب شامل سرمقاله، مقالات مروری، مقالات توصیفی پدیدارشناختی، و کتاب  در موضوع تجربیات نزدیک به مرگ منتشر شده است. با انتشار کتابی تحت عنوان  «زندگی پس از زندگی»  به قلم ریموند مودی  در سال ۱۹۷۵ توجه عموم، به موضوع تجربه نزدیک مرگ  بیش از پیش جلب شد. در سال ۱۹۸۱، مؤسسه‌ای با عنوان «انجمن بین‌المللی مطالعات نزدیک مرگ» تأسیس شد. این  موسسه از تحقیقات علمی که پیرامون بُعدِ جسمانی، روانشناسی، اجتماعی و روحانیِ تجربه‌های نزدیک مرگ انجام می‌گیرد، حمایت می‌کند. دو مجله «تحقیقات نزدیک مرگ» و «خبرنامه علایم حیاتی» نیز مطالبی در حوزهٔ این موضوع منتشر می‌کنند.[5]

 معروفترین کتاب غیر آکادمیک در باره تجربیات نزدیک به مرگ  «درآغوش نور[6] » نوشته بتی جی ایدی[7] می‌باشد؛ که در آن ، نویسنده  به شرح تجربیات خود پس از مرگ پزشکی و در حین بازگشت به  زندگی دوباره در طول عمل جراحی خود می پردازد.این کتاب به فارسی ترجمه شده است. یکی دیگراز این کتاب‌ها «نور نجات بخش [8]»نوشته دانیون برینکلی[9]است، این کتاب ماجرای واقعی مردی است که بر اثر رعد و برق تجربه نزدیک مرگ را درک کرد و پس از زنده شدن مشاهدات خود را نوشت.در دهه های اخیر این موضوع توجه نویسندگان ایرانی را نیز جلب نمود و منجر به تولید برخی آثار در همین رابطه شد. کتابهایی همچون «با بابا»، «سه زندگی دقیقه در قیامت» و «شنود» از این دسته آثار هستند که مورد استقبال فراوان مخاطبان قرار گرفتند.

 رسانه ملی نیز در سالهای اخیر با پخش برنامه مستند « زندگی پس از زندگی» در ماه مبارک رمضان به  مجری گری و تهیه کنندگی آقای عباس موزون  به پخش تجربیات نزدیک به مرگ برخی از تجربه گران که غالباً ایرانی هستند پرداخته است. این برنامه نیز با استقبال مخاطبان مواجه شد و  در صدر جدول برنامه های پربازدید رسانه ملی در ماه رمضان قرار گیرد. پرمخاطب شدن برنامه و طرح آن در شبکه های اجتماعی نظر منتقدان را جلب نمود و منجر به انتشار نقدهای متعددی در تائید یا رد موضوع برنامه در رسانه های مختلف شد. در همین راستا و از آنجا که اغلب نقدها متوجه عوارض و عواقب اجتماعی و مذهبی پخش این برنامه درجامعه بود به نظر رسید جای یک تحلیل فلسفی درمورد این موضوع خالی است. این نوشتار در این راستا مسطور می شود.

موضوع تجربه ها

اغلب تجربه گران در گزارشات خود به مولفه های مشترکی اشاره نموده اند که به برخی از آنها عبارتند از:

  • حس/آگاهی از مرده بودن.
  • حس آرامش، رفاه و بی دردی.
  • احساسات مثبت حس حذف از دنیا.
  • درک بدن از یک موقعیت بیرونی، و  مشاهده رفتار پزشکان و اطرافیان پیرامون بدن.
  • "تجربه تونل" یا ورود به تاریکی. حس حرکت به سمت بالا، یا از طریق یک راهرو یا پلکان.
  • حرکت سریع به سمت و/یا غوطه ور شدن ناگهانی در یک نور قدرتمند
  • احساس شدید عشق و پذیرش بی قید و شرط.
  • مواجهه با «موجودات نورانی»، «موجودات سفید پوش» یا موارد مشابه.
  • دیدار با عزیزان متوفی.
  • مرور کاملی  بر زندگی.
  • نزدیک شدن به مرز تصمیم برای بازگشت به بدن، که اغلب با بی میلی برای بازگشت همراه است.
  • پیدا کردن ناگهانی خود در داخل بدن خود.

 حالات تجربه گران پس از تجربه

بسیاری از تجربه گران در مصاحبه هایی که پس از تجربه معنوی خود داشته اند مدعی تغییرات مشخصی در شخصیت، رفتار، ارزش هایی که به آن وفادارند و نگرش به زندگی بوده اند. یکی از پژوهشگران مجموعه ای از تغییرات ارزش و باور مرتبط با تجربه‌گران نزدیک به مرگ را  شناسایی و مهمترین آنها را این‌گونه بیان کرده است:

  • قدردانی بیشتر از زندگی،
  • عزت نفس بالاتر،
  • شفقت بیشتر برای دیگران،
  • نگرانی کمتر برای کسب ثروت مادی،
  • افزایش احساس هدف و درک خود،
  • تمایل به یادگیری،
  • معنویت بالا،
  • حساسیت زیست محیطی بیشتر و نگرانی سیاره ای،
  •  نداشتن ترس و  نگرانی از مرگ،

  همه تاثیراتی که از چنین تجربیاتی گزارش شده اند اخلاقی یا مثبت نیستند. در برخی موارد  تغییرات در نگرش ها و رفتارها منجر به مشکلات روانی یا اجتماعی برای تجربه گر شده است.

تحلیل ها

الف- دانشمندان علوم تجربی

در طول دهه های اخیر دانشمندان با تخصصهای گوناگون در رشته‌های فراروان‌شناسی، روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی بیمارستان، علوم عصب شناختی و... به  مطالعه در زمینه تجربیات نزدیک مرگ روی آوردند. گرگوری شوشان تحلیلی از باورهای پس از مرگ در پنج تمدن باستانی منتشر کرد و آنها را با گزارش های تاریخی و معاصر تجربیات نزدیک به مرگ، و «سفرهای پس از مرگ» شَمنی [10] مقایسه کرد. شوشان شباهت هایی را در بین  تجربیات نزدیک مرگ از حیث زمان، مکان و فرهنگ یافت که به طور تصادفی قابل توضیح نیست و نتیجه گرفت که نوعی از تأثیر متقابل بین تجربیات زندگی پس از مرگ و فرهنگ آنها وجود دارد.[11] بنابراین تفاسیری که از این تجربیات  ارائه می شود، اغلب وابسته به اعتقاداتِ فرهنگی، فلسفی یا دینیِ شخص تجربه گر است. [12]به عنوان نمونه در ایالات متحده که ۴۶ درصد مردم، به فرشته‌های نگهبان اعتقاد دارند، فردی را که آن در حین تجربه ملاقات کرده‌اند، به عنوان فرشته یا عزیزانی که مرده‌اند یاد می‌کنند؛ در حالی که هندوها این اشخاص را به عنوان پیام آورانِ خدای مرگ می‌شناسند.[13] این در حالی است که تحقیقات بعدی نتیجه گیری شوشان را مورد تردید قرار دادند.در برخی از  تحقیقات به گزارش هایی اشاره می شود که در آن  کودکان کم سن و سال تجربه‌گر نزدیک مرگ بوده اند و در گزارشات ایشان مولفه هایی مشابه با مولفه های تجربه گران بالغ بیان شده بود. این در حالی است که کودکان کمتر تحت تاثیر فرهنگ وسنت ها هستند از این روی قوت نظریه شوشان مبنی بر تاثیر باورها و عقاید و فرهنگ تجربه گر  در پیدایش این تجربیات زیر سوال رفت.[14]در سالهای بعد تحقیقات دیگری در کشورهای مختلف نشان داد که وابستگی مشاهدات رابطه تنگاتنگی با فرهنگ پیشین افراد ندارد[15] با این حال نظریه او همچنان محل تامل و توجه است.

گستردگی تجربیات نزدیک مرگ در افراد مختلف از نژاد، ملیت، فرهنگ و مذاهب مختلف در سرتاسر جهان و وجود مولفه های مشترک در تجربیات نقل شده آنها اصل چنین تجربه ای را غیر قابل انکار میکند اما نوع گزارش افراد و چگونگی توصیف آنها از مشاهدات خود را می‌توان تحت تاثیر فرهنگ و باورهای قبلی تجربه‌گر دانست. بنابراین اصل همراهی یک فرد دیگر در مسیر افراد تجربه گر غیرقابل انکار اما شناسایی او به دوست، فرشته نگهبان،نماینده خدای مرگ، راهنما و...را می‌توان ناشی از اطلاعات و باورهای قبلی تجربه گر دانست. به عبارت دیگر باید میان اصل تجربه و تفسیر آن تمایز قائل بود زیرا هر تجربه گر برای توضیح تجربه خود برای دیگران مجبور به استفاده از واژه گانی است که خود ومخاطبان خود در دایره واژگانی خود می شناسند.

ب- از منظر فلسفه اسلامی

براساس دیدگاه فیلسوفان مسلمان وجود انسان مرکب از دو بخش یا دو حیطه متفاوت به نام بدن و روح است. بدن همین امر جسمانی است که از پوست و گوشت واستخوان تشکیل شده است و خصوصیاتی همچون وزن، قد ،حجم، رنگ، بو و سایر مشخصات جسمانی در آن مشهود است. روح یا نفس بخش غیر مادی انسان است که در عین احساس یگانگی با بدن، ویژگیهای اجسام نظیر مکانمندی ،ابعاد سه گانه مشخص، رنگ و بو در آن قابل تشخیص نیست و لذا به عنوان یک امر مجرد از ماده یا امر نیمه مجرد شناخته می شود.روح دربردارنده هویت اصلی ماست و علیرغم تغییراتی که در طول عمر بر بدن می گذرد همواره تشخص و هویت خود را حفظ میکند بدین معنا که هر انسانی خود را همان خود دوران کودکی می داند اگرچه در طول این سالها  دانش و تجربیات ومهارتهای فراوانی کسب کرده و از نظر اندام نیز شاهد رشد وتغییرات زیادی بوده  است.از بعد معرفت شناختی، درک محسوسات از طریق حواس پنجگانه بدن انجام می شود اما به اعتقاد فیلسوفان مسلمان برای درک مدرکات غیر حسی ( مدرکات خیالی و عقلی)  از قوه خیال و قوه عقل  یاری می گیرد.

شیخ شهاب الدین سهروی  ضمن فرامادی دانستن قوه خیال معتقد بود، در نظام هستی، بین دو عالم عقول وعالم اجسام مادی، عالم دیگری  وجود دارد که در برخی اوصاف نزدیک به ماده و در برخی اوصاف نزدیک عالم عقلی است. او این مرتبه را عالم مثال یا عالم خیال نامید (عالم خیال با قوه خیال به عنوان یکی از قوای درونی انسان متفاوت است. نفس با قوه خیال خود توان ادراک موجودات عالم خیال را داراست همانگونه که با قوه عاقله خود توانایی درک مفهاهیم و موجودات عالم عقل را داراست. به نظر شیخ  یک موجود برزخی یا مثالی، موجودی است که در عین اتصاف به برخی از ویژگیهای مادی نظیر کم و کیف و همچنین وضع ، سایر اعراض ماده  نظیر جرم، تقید به مکان  وزمان را  ندارد و لذا غیر مادی محسوب می شود.[16] به دلیل شباهت موجودات عالم خیال با تصوراتی که در رویا یا در هنگام تخیل مشاهده می شود این عالم را « عالم خیال منفصل» و از جهت شدّت و رتبه ی وجودی  که بین عالم عقل و عالم مادّه واقع است «عالم برزخ» می گویند.[17] نظریه سهرودی مورد قبول ملاصدرا و تابعانش قرار گرفت . اکنون اکثر فیلسوفان صدرایی معتقد به عالم دیگری غیر از عالم مادی هستند که در عین حال با عالم عقلی تفاوت دارد. آنها پاداش و کیفر و بعث و برزخ انسان های متوسط را در همین عالم می دانند و معتقدند عالم مثال و عقل نه داخل در عالم مادّه  و نه خارج از آن ، بلکه مراتب باطنی جهان مادی به شمار می آیند . به همین ترتیب قوّه خیال و عقل نه داخل بدن مادّی ونه خارج از آن، بلکه مرتبه باطن آن به شمار می‌آیند. و این دو، یعنی خیال و عقل از شئون روح انسان هستند ؛ لذا روح نیز نه داخل بدن و نه خارج از آن است بلکه در طول بدن و باطن آن است.

حضرت علی (ع) می‌فرماید : «الروح فی الجسد کالمعنی فی اللفظ . روح در جسد مانند معناست در لفظ. [18]

 به دلیل شباهتهایی که بین شهود و تجربیات نزدیک به مرگ وجود دارد، شاید بتوان ادعا کرد که دریافتهای تجربه گران نزدیک مرگ  دریافتهایی هم‌سنخ با دریافتهای معنوی شهودی هستند. در تجربه نزدیک مرگ تجربه گر به دلیل جدایی روح از بدن توانایی اتصال به عالم خیال (طبق نظر سهروردی و ملاصدرا) یا عقل فعال (طبق نظر مشائیان) و  درک حقایق عالم خیال و یا حقایق کلی تبدیل به خیال شده  را پیدا میکند. این حقایق از امورحیانی بسیار پایین ترند اما برای درک آنها فرایند مشابهی در مراتب نفس تجربه گر طی میشود . حقایق مزبور  در قوه خیال شکل وهیئت می یابند و سپس در حس مشترک[19] به صورت داده حسی همراه با صدا، تصویر، رنگ و حتی  بو واقع  می شود. بدین ترتیب واقعیتهای عالم عقلی پس از عبور از مسیر قوه خیال به صورت امور محسوسه و در برابر فرد تجربه گر خودنمایی می‌کنند.

 باید توجه داشت که زمینه های ذهنی  و باورهای قبلی تجربه گر در شکل دادن حقایق فرامادی به صورتهای شبیه ماده  در مرحله خیال می توانند  تاثیرگذار باشند به همین دلیل گاه یک حقیقت واحد برای افراد با فرهنگ وباورهای متفاوت به صورتهای متفاوت متمثل می شود که در تحلیل اهل فن به یک معنا بازگشت داده می شوند.مثلا تجربه معنوی یک مسلمان به صورت حضور حضرت محمد(ص) یا امام حسین(ع)  و تجربه یک فرد مسیحی به صورت حضور حضرت مریم(س) و تجربه  یک هندو از حضور الهه شیوا از نظر اهل تعبیر ممکن است همگی به معنی دریافت فیض معنوی و قدسی معنا شوند.  اغلب افراد عادی از جمله خود تجربه گر دیده ها و تجربه شده های خود را عین حقیقت و دلیل حقانیت باورهای دینی یا عرفی خود می دانند اما با تبیین بالا می‌توان گفت شکل نهایی تجربه افراد مذکور  تحت تاثیر زمینه های فکری و ذهنیات قبلی آنها ایجاد شده است و لزوماً به معنای حقانیت عین امور تجربه شده یا باورهای مرتبط با آنها نیست.

نیاز به قواعد تاویل  فقط برای درک درست واقعیتهای تجربه شده نیست بلکه هنگام واگویه و نقل این تجربیات برای دیگران نیز مورد نیاز است تا مانع انتقال برداشتهای نادرست از تجربیات مذکور به دیگران باشد.در این مرحله توانایی گویش فرد، وسعت دایره واژگانی، اطلاعات فلسفی و عرفانی و مذهبی او نقش تعیین کننده ای ایفا می کند. چه بسا دونفر با دو زبان، دو  فرهنگ متفاوت و دو  سطح از دانش الهیاتی و عقلی از یک واقعه معنوی گزارشات متفاوتی ارائه نمایند. باید اذعان نمود که مهم تر از مشاهدات معنوی در تجربه نزدیک مرگ؛ فهم حقایقی است که در ورای مشاهدات نهفته است. از همین روی منطقاً کار درستی نیست که دیده ها وشنیده ها در این تجربیات به همان معنای ظاهری که مشاهده گر تجربه کرده و یا به همان معانی لفظی که در گزارش او آمده است معنا کنیم . چه بسا حقایق عمیق تری در ورای آنها باشد.[20]

بسیاری از دریافت های حسی قابل تبدیل به یکدیگر هستند. مثلا صدا ، تصویر توسط صنعت موبایل به دیتا تبدیل می شود و سپس به مکانی دور فرستاده می شود و در گیرنده نیز امواج دریافت شده دوباره به صدا وتصویر تبدیل می شود. این اتفاق نشان میدهد که همه داده های حسی فصل مشترکی دارند که قابلیت تبدیل به یکدیگر یا تبدیل به امواج  را باعث می شود . مشابه همین وضعیت در عوالم دیگر وجود دارد  و امکان تبدیل محسوسات مختلف به یکدیگر و یا تجمیع محسوساتی که به ظاهر ربطی به همدیگر ندارند وجود دارد مثلا عطر قرمز  یا صدای خوشبو.از همین روست که در گزارشاتی که تجربه گران داده‌اند گاه شخص یا شیئی را با اوصاف و ویژگیهای ناهمگون  مشاهده کرده اند مثلا فردی را که می‌شناختند  را به صورت آتش دیده اند و یا در توصیف صدای زیبای یک فرد به جای توصیف به زیبا، بلند،  زیر وبم  از اوصافی مثل صدای  خوش بو یا  صدای خوش رنگ استفاده می کنند.اینها همه نشان میدهد که همه اقسام آگاهی امکان بازخوانی و ترجمه به یکدیگر را دارند.

روح موجود غیر مادی است که در زندگی فعلی همراه با بدن مادی است ولذا توانایی نفوذ در فراماده را به سادگی ندارد اما در مواقعی که ارتباط روح وجسم مختل (مثل وضعیت کما) یا ضعیف (مثل خواب)  یا قطع (مرگ قطعی) می شود این امکان برای او فراهم می شود. به همین دلیل ممکن است در خواب و یا در حالات تجربه نزدیک مرگ توانایی عبور از مکان وزمان را بیابد و از حوادث در زمان های قبل یا بعد به صورت حضوری ( نه شنیدن خبر از دیگران) آگاه شود. از همین روست که برخی از تجربه گران از حواثی خبر میدهند که صدها یا هزاران متر دورتر از اتاق بیمارستان انجام شده است و در حالت عادی امکان اطلاع از آنها از این فاصله نزدیک صفر است. این گزارشات فرضیه منتج بودن تجربه های نزدیک به مرگ از فعل وانفعالات مغزی را به شدت رد میکند.

آنچه در تجربیات نزدیک مرگ درک می شود اولین مراحل خروج روح از بدن است. در این وضعیت هنوز اندک ارتباط وتوجهی بین روح وبدن وجود دارد و هنوز قطع ارتباط کامل محقق نشده است بنابراین نباید انتظار داشت که تمام آنچه در آموزه های قران یا بیان ائمه به عنوان مراحل حیات برزخی یا قیامتی آمده است در گزارشات تجربه گران نزدیک مرگ نقل شود.

از جمله مواردی که در گزارش  اغلب تجربه گران نزدیک مرگ مشاهده می شود  احساس رابطه تنگاتنگی است که بین برخی از اعمال دنیوی با تصاویر یا پدیده های مشاهده شده در تجربه نزدیک مرگ مذکور وجود دارد. در بسیاری از این گزارشات، فرد گزارش دهنده بازخورد عمل نیک یا گناه خود را در تجربه نزدیک مرگ دریافت نموده است. شدت رابطه مشاهدات با نوع عمل وی (به ویژه درمواردی که به حق الناس مربوط است) باعث شده تا  تجربه گر پس از بازگشت دوباره  به زندگی دنیوی تغییرات اساسی در رفتار خود با دیگران بدهد هرگز گرد چنین رفتاری نگردد.

ج-نگاهی به آیات و روایات

قران مجید مرگ را به بازپس گرفته شدن « توفی» تعبیر کرده است.

الله یتوفی الانفس حین موتها والتی لم تمت فی منامها

بازپس گرفته شدن فقط مربوط به مرگ نیست. برای کسانی که به خواب میروند نیز این اتفاق روی میدهد . با توجه به اینکه در هر دو حالت بدن برجای می‌ماند باید نتیجه گرفت که آنچه به طور کامل بازپس گرفته می شود روح ، ذات یا خود انسان است وجه عمده تفاوت بین مرگ و خواب در موقتی و قابل بازگشت بودن روح در خواب و دائمی و غیرقابل برگشت بودن آن در مرگ است.

فَلَوْلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ وَلَٰکِن لَّا تُبْصِرُونَ  فَلَوْلَآ إِن کُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ ترْجِعُونَهَآ إِن کُنتُمْ صَٰدِقِینَ (واقعه: 87-83﴾‏ 

پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسدو شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگریدو ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیستروح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟

جدایش روح از جسم در تجربه های نزدیک مرگ  را میتوان مرحله ای بسیار شدیدتر از خواب و خفیف تر از مرگ کامل دانست زیرا در اصلی ترین مولفه مرگ ( جدایش روح از بدن) با مرگ مشترک است هرچند در دائمی بودن همانند مرگ نیست. برخی از گزارشاتی که تجربه گران نزدیک مرگ دارند با آنچه در قران وروایات به عنوان حوادث پس ازمرگ ذکر شده است:

قران از فردی یاد میکند که پس از کشته شدن در راه خدا از خدا آرزو میکند که ای کاش خانواده و بستگان من از بخشش خدا نسبت به من باخبر می شدند.(یس:27)

نظیر این آیه که در آن به گفتگو، آرزو یا حالات عذاب یا تنعم ازدنیا رفتگان در عالم برزخ اشاره می شود در قران فراوان است.

در احادیث نیز اشاراتی به زندگی پس از مرگ و آرزوی از دنیا رفتگان و حالات خوش یا ناخوش آنها اشاره شده است:

امام صادق(ع) درباره آیاتی که در سطور قبل آمد می فرماید:

هنگامی که جان به گلو می رسد جایگاه خود در بهشت را می‌بیند پس در آن حال درخواست میکند تا او را به دنیا برگردانند  تا نزدیکان خود را از دیده های خود باخبر سازد اما به او گفته می‌شود که راهی به دنیا نیست. [21]

درباره همین آیه حدیث تاویلی از امام صادق(ع) نقل شده است که می فرماید:

هنگامی که جان به گلو برسد و در آن هنگام که شما به محتضر مینگرید امیرالمومنین به دوستانش وعده بهشت و به دشمنانش وعده آتش می دهد ولی شما (اطرافیان محتضر)  نمی توانید ببینید[22] 

البته مواردی از اختلاف بین حالات تجربه گران نزدیک مرگ با توصیفات قران درمورد از دنیا رفتگان وجود دارد که نشان میدهد تجربه نزدیک مرگ شبیه و نزدیک به مرگ است اما عین مرگ نیست. از جمله این تفاوتها عدم بازگشت به زندگی دنیوی  است که جز مواردی از معجزات پیامبران درتاریخ مصداقی نداشته است در حالی که تجربه گران نزدیک مرگ تماماً کسانی هستند که به زندگی دنیوی بازگشته اند.تفاوت دیگر مرگ و تجربه نزدیک مرگ احساس کوتاه بودن دوران مرگ است . قران درباره برانگیخته شدن عزیر نبی بعد از یکصدسال چنین می فرماید:

فاماته الله مأة عام ثم بعثه ثم قال کم لبثت قال یوماً او بعض یومٍ

خداوند او را صدسال میرانید سپس او را برانگیخت و از او پرسید گمان میکنی چه مدت اینجا بوده ای؟ آن مرد(عزیر) گفت یک روز یا پاره ای از روز

این در حالی است که اغلب تجربه گران نزدیک مرگ صحبت از طولانی بودن تجربه خود دارند در حدی که آن را به اندازه تمام عمر خود می دانند و تصور میکنند سالها در حال تجربه فرایند مذکور بوده اند در حالی که تمام مدت بیهوشی آنها گاه بسیار اندک بوده است.

جمع بندی

تجربیات نزدیک به مرگ موضوعی است که وصول به عمق حقیقت آن همچنان از علاقه مندی های متفکران اعم از دانشمندان علوم تجربی ، فیلسوفان و الهی دانان است. یافته ها وتجربیاتی که از  افراد تجربه گرنقل شده است اصل فرامادی بودن انسان و حضور انسان در قلمرو فرابدنی (جهان غیب) را ثابت میکند (نتیجه حداقلی)  اما به دلیل گونه گونی گزارشات، احتمال تاثیر باورها و فرهنگ افراد در شکل تجربه ها و نیز تاثیر فرهنگ، زبان و باور افراد در شیوه گزارش دهی آنها و نبود راهکار مناسب عمومی برای تشخیص موارد توهمی از موارد حقیقی  همه موارد گزارش شده به شکلی که تجربه گران تقل میکنند ( نتیجه حدااکثری) را نمی توان پذیرفت. با این حال توجه به نتیجه حداقلی این تجربیات نیز برای هر انسان اندیشمند ومنصف زنگ بیدارباشی است که او را  از غفلت و وابستگی به مادیات دنیوی باز می دارد و شیفتگی او نسبت به زرق وبرق امور دنیوی،شهوات ها و رقابت سخت برای متاع دنیا و رواداشتن ستم بر بندگان خدا را کاهش میدهد.

 

منابع نزد نویسنده محفوظ است

نظرات  (۱)

سلام

مطالب ارایه شده بسیار عالی بودند و همانطور که خود شمانیز نتیجه گرفتین این است که ،جهانی بعد از این دنیا ،صد در صد وجود دارد و حسابرسی دقیقی وجود دارد مخصوصا حق الناس

پس میتوان با توجه به مشهودات تجربه گران نزدیک به مرگ در کل دنیا حتی بدون فرمایشات قرآن و احادیث به مادیگراها ،ثابت کرد ،که انسان ها فنا پذیر نیستند و همه چیز این دنیا نیست و دنیایی بعد از این دنیا نیز وجود دارد.

و همچنین جهاد تبیین ما را موظف میکند که این حقایق را به غیر از مسلمانان بگوش ،دیگر امت ها برسانیم،که دنیایی بعد از این دنیا وجود دارد.چون این حقایق در کشورهای دیگر اگرچه ثبت شده ولی در جوامع آنها بسیار کمرنگ است و نیاز به بحث و گفتگوی فراوان دارد.

با تشکر از شما آقای دکتر رهنمایی

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی