درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی
هوالحبیب

دانشجویانی که علاقمند به مطالعه یادداشت های اینجانب در خصوص درس مسیحیت هستند می توانند بامراجعه به قسمت پیوند های روزانه (ستون چپ) فایل آن را دانلود کنند
  • حسین رهنمائی

حول حالنا الی احسن الحال


سلام

عیدتون مبارک

قرار بود تو وبلاگم  براتون پیک شادی بگذارم.

این هم پیک شادی!!!

"برید خوش باشید واز لحظاتتون لذت ببرید، تفریح کنید ،بگردید،مسافرت کنید،جاهای مختلف را ببینید، با آدم های جورواجور آشنا بشید، سراغ بستگان وآشنایان برید واز اونا دلجویی کنید.

اما

بگردید تو این ایام وتو این تفریحاتتون دنبال یک شادی معنوی !

یه کاری که هم شما را شاد کنه هم خدا را راضی

یه کاری که با انجامش معنویتتون افزوده بشه وحس خوبی به شما بده

حس عمیق تر شدن دوستی  واراتباط با خدا!

همین!!

اگه چنین کاری انجام دادید بیایید اینجا به من هم بگید


ویه چیز دیگه :

مواظب باشیم تعطیلاتمون دوره پرکاری شیطون تو زندگیمون نباشه


شاد باشید وبه دیگران شادی هدیه کنید

  • حسین رهنمائی

 

حضرت ابراهیم

تولد:2000 سال قبل از میلاد مسیح،در جوانی به سبب مخالفت با خانواده وبستگان خود در موضوع پرستش بت ها  همراه با همسرش  ساره و فردی به نام لوط به فلسطین مهاجرت کرد.

شیعه : با توجه به مبنای کلامی در موحد بودن اجداد پیامبران، واژه " اب " در داستان ابراهیم به معنای عمو ست ( قرینه قرآنی:آیه  133بقره  که کلمه اب به معنی عمو است)

در قران ماجرای  بت شکنی  ابراهیم وبه آتش افکندن وی وهمچنین  داستان  بنای کعبه ذکر نشده است

وعده خداوند به ابراهیم:این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنى نهر فرات به نسل تو بخشیده ام سفرپیدایش 15

علیرغم اینکه  ابراهیم  دو فرزند به نامهای اسحاق واسماعیل  داشت اما در کتاب مقدس اشاره ای به اسماعیل نیست

فرزند اسحاق   یعقوب  نام گرفت که طی ماجرای کشتی با خدا ویا فرشته خدا به نام اسرائیل موسوم گشت.

پس از انتقال وبه قدرت رسیدن یوسف در مصر ومهاجرت و اقامت فرزندان  یعقووب وبنی اسرائیل در مصر وگذشت  مدت 430 سال کم کم به یک اقلیت ذی نفوذ تبدیل شدند واز این رو اندیشه استضعاف بنی اسرائیل ، اسارت دختران و قتل فرزندان پسر در دستور کار حکومت مصر قرار گرفت.ودر همین دوران است که شاهد بعثت موسی ،بزرگترین پیامبر بنی اسرائیل  هستیم.

یهودیت

موسی با وحدت بخشیدن  قوم خود  آنها را از مصر به سرزمین سینا کوچانید.ودر آنجا شاهد ماجرای گوساله سامری ، ملاقات با خدا در کوه طورو دریافت ده فرمان گردید. فرامینی که اساس شریعت موسوی یا همان آئین یهود را بننیان نهاد

ده فرمان عبارتند از :

1.      خدایى جز من نگیرید

2.      به بت سجده نکنید

3.      نام خدا را به باطل نبرید؛

4.      شنبه را گرامى بدارید؛

5.       پدر و مادر را احترام کنید؛

6.       کسى را به قتل نرسانید؛

7.       زنا نکنید؛

8.      دزدی نکنید؛

9.       بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛

10.  به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.

 

عهد عتیق وجدید

مطابق با عقیده مسیحیان خداوند دو پیمان از انسان گرفت :

پیمان بر اطاعت از اوامر ونواهی الهی که در تعالیم وشریعت موسی متجلی گشت.

پیمان دوم : بر محبت به عیسی ،خدای پسر .

از آنجا که کتاب تورات وملحقات آن بیانگر دستورات وتعالیم موسی است به این کتاب عهد عتیق گفته شد و به دلیل مشابهی انجیل وملحقات آن که زندگی نامه وتعالیم عیسی است  به عهد جدید موسوم گردید.

دونسخه مهم عهد عتیق:

نسخه عبری اولیه  که نسخه پیش فرض است

نسخه یونانی  که توسط یک گروه 70 نفره انجام شد ولذا به نسخه هفتادیه (سبعینیه) موسوم شد.     

ترجمه سبعینیه :به فرمان فیلادلفوس (258ق.م) که علاوه بر متن اصلی  مشتمل بر موارد  نلحقات واضافاتی-آپوکریفا-است.  بر خلاف مسحیان کاتولیک وارتدکس،یهودیان ونیز مسیحیان پروتستان  فقط به نسخه اول اعتماد دارند

عهد عتیق  مجموعه ای است شامل  39 کتاب که  در سه بخش قابل تقسیم است :
1. بخش تاریخى
(تاریخ خلقت جهان   و پیدایش  آدم  وتاریخ سایر انبیا)
2. حکمت ، مناجات و شعر؛
3. پیشگوییهاى انبیا

بخش تاریخی عهد عتیق

1-5:تورات (اسفار خمسه):سفر پیدایش(از شروع خلقت تا یوسف)، خروج ،لاویان(احکام کاهنان یهودی)، اعداد (آمار بنی اسرائیل)و تثنیه(سیره موسی)

12 کتاب بعدی :تاریخ بنی اسرائیل از یوشع به بعد شامل :

تاریخ داوران، پادشاهان، انبیا ودیگر قهرمانان

بخش حکمت ،مناجات و شعر که مشتمل بر 5 کتاب  زیر است:
1. کتاب ایوب
2. کتاب مزامیر (150 قطعه مناجات )؛
3. کتاب امثال سلیمان نبى (کلمات حکمت آمیز)؛
4. کتاب
جامعه (مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان )؛
5. کتاب
غزل غزلهای سلیمان(اشعار عاشقانه ).

دیگر کتاب مهم یهودیان  تلمود است . تلمود کتابى بزرگ در احادیث و احکام یهود ومنبع فقه آنها محسوب می شود.

اهم اعتقادات یهود

1-      وجود خدا؛ یگانگى او؛ -حرمت ذکر نام خاص خدا(یهوه)  حتی هنگام تلاوت تورات

2-      مجرد بودن او و نداشتن زمان ؛

3-حکمت و عدالت او در امور ؛

4-قابل تقرب بودن از راه عبادت 

5-اعتقاد به نبوت ؛ معنای ویژه نبوت :پیشگویی

6-برتر بودن حضرت موسى (ع )؛

7-اعتقاد به آسمانى بودن تورات وعدم جواز نسخ احکام ؛

8-  اعتقاد به آمدن  منجی یا مسیحاى موعود؛

9-قیامت و جاودانگى نفس. (درتورات نام معاد نیامده اما در تلمودآمده)

یهودیان احکام وفقه مفصلی دارند. برخی از این احکام عبارتند از:

حرمت خوردن گوشت با لبنیات

وضو :شستن دستها؛ نماز :روزانه سه بار:صبح،عصر و مغرب شامل قرائت تورات و رکوع

 روزه :یوم کیپور به مدت 24 ساعت با حضور در کنیسه  و زیارت اورشلیم

 

  • حسین رهنمائی


بر طبق اعتقادات اسلامی همه انسان ها از یک حقیقت مشترک که انسانیت انسان ها را صورت میدهد برخوردارند. این وجه مشترک اصطلاحا فطرت خوانده  می شود. فطرت واژه عربی به معنای خلقت است و فطریات به گرایش ها، دانش ها وتوانش هایی که از بدو تولد در وجود همه انسانها به صورت  مشترک نهاده شده است.اکتسابی وآموزشی نیست وبرخلاف غرائز رو به امور متعالی وفرامادی وفراجسمی دارد.

فطریات شامل اموری همچون میل وگرایش به دانایی وحقیقت(کنجکاوی)،میل به زیبایی (که مبدا ایجاد هنر در انسان ها شد) میل به جاودانگی ومیل به پرستش  می شود.مورد اخیر همان نکته ای است که در طول تاریخ،  شمع تدین و گرایشات دینی ومذهبی را  در جوامع بشری روشن نگاه داشته است.

میل فطری مذکور باعث شد تا انسان همیشه به دنبال ارتباط با مبدا هستی وعرض نیاز وارائه راز ودر یک کلام پرستش او باشد. البته قابل کتمان نیست که این میل فطری به دلایل مختلف از جمله جهالت ها، اشتباه در تشخیص مصداق،تفاسیر غلط وکج فهمی ها ،سوء استفاده گران ،رسوخ اساطیر وداستان ها و... به انحطاط کشیده می شده است .

به مرور زمان ، شکل منظم شده عقاید انسان ها پیرامون خدا وکیفیت پرستش وی در قالب دین ومذهب  خود را نشان داد. به دلیل رنگارنگی وتنوع بسیار زیادی که بین مذاهب وفرقه های عالم وجود دارد ارائه یک تعریف واحد از دین میسر نیست .بنابراین ما به تشخیص خود  یک تعریف  را به عنوان تعریف معیار می پذیریم  :

دین مجموعه عقاید،دستورات(احکام) و روحیات خاصی است که حول یک محور غایی ومتعالی (خدا)  سامان یافته باشد وتوسط شخصی به نام پیامبر از طرف خدا تبیین گردد

با این تعریف مذاهبی همچون شینتو، برهمنیزم،بودیزم، جاینیزم وپرستش هایی چون آنیمیزم (جانمند انگاری ) انسان پرستی،خورشید وستاره پرستی ونظایر آن از حیطه بحث ما خارج خواهند گردید وموضوع این نوشتار به ادیان الهی محصور خواهد شد.

 

ادیان الهی در مشهورترین سلسله خود در آئین هایی چون یهود،مسیح واسلام متجلی گردید که  تاریخ آنها از تعالیم وفعالیتهای  حضرت ابراهیم ، بزرگ پیامبر الهی، آغاز  می شود به همین جهت آنها را ادیان ابراهیمی نیز می خوانند

 

 

 

  • حسین رهنمائی


از مهم ترین آموزه های دین اسلام مسئله قیامت است .منظور از قیامت  وقوع حوادثی خاص نظیر خاموشی خورشید وستارگان  وبه هم خوردن کرات آسمانی   ،آتش گرفتن دریاها ،زلزله سخت زمین ،و به طور کلی برهم خوردن نظم کاینات وفراهم شدن عالمی جدید برای رسیدگی به اعمال انسان هاست. به نظر  برخی از متفکران مسلمان وقوع قیامت همانند وقوع خلقت  در یک پروسه دراز مدت انجام خواهد شد. بنابراین انتظار این که یک شب بخوابیم وفردا صبح قیامت شده باشد بعید می نماید. این تبیین به  حل مشکلات وسوالاتی که در باره متفاوت  بودن دوره برزخ مردگان مطرح می شود کمک می کند. وقوع چنین اتفاقی از ضروری ترین اصول اعتقادی یک مسلمان است چندان که انکار آن باعث خروج فرد از جرگه مسلمانان خواهد بود

قبول فرض تجرد وبقاء نفس ونیز قبول این نکته که در آینده ای نامعلوم مرحله زندگی قیامتی ومعاد روی می دهد  مارا ملزم به قبول وجود مرحله ای بین این دو دوره یعنی بین زندگی فعلی دنیایی تا  زمان وقوع قیامت می کند این مرحله میانی را برزخ می نامند. وازه برزخ به معنی پرده وحائل است.

در خصوص حیات برزخی وقیامتی به ذکر چند نکته بسنده می کنیم:

1-     همان گونه که در این دنیا روح ما همراه با بدن زندگی می کند در برزخ نیز این روح در قالب بدنی خواهد بود . احتمالاً این بدن همان چیزی است که در هنگام احضار  روح مردگان و یا در مکاشفات اولیاء خدا که طی آن با ارواح مردگان  ملاقاتی روی می دهد مشاهده می شود.

نکاتی پیرامون برزخ و معاد

2-     وضعیت زندگی فرد در عالم برزخ بسته به ملکات روحی و خلقیات  وی است .اخلاق و روحیات و ملکات انسان ها در این دنیا تعیین کننده کیفیت زندگی شخص و مدل آن در برزخ است. بنابراین ما  در برزخ میهمان اعمال و اخلاق خودمان هستیم. روحیات بدی همچون بد زبانی ،تکرار گناهان ،بی رغبتی به مناجات با خدا، نبود علاقه و ارتباط روحی و عاطفی با اولیاء خدا ، عدم رعایت دستورات دینی و شرعی می توانند زمینه داشتن یک فضای محبوس و تنگ در عالم قبر را برای ما فراهم آورد این همان چیزی است که در زبان روایات به فشار قبر یاد شده است .

3-     با توجه به روایات ائمه معصومین ، مشکلات و عذاب هایی که در برزخ متوجه انسان می شود به مرور باعث پاک شدن بخش و یا همه  گناهان وی می شود .بالطبع چنین افرادی در قیامت بار سبک تری بر دوش خواهند داشت.

4-     وابستگی فرد به اعمال و ملکات مختص به برزخ نیست . بلکه این وضعیت در قیامت هم ادامه خواهد داشت. البته به دلیل جدی تر بودن قیامت نسبت به برزخ این درگیری و شدیدتر و عمیق تر خواهد بود.

5-     از آنجا که عذاب یا نعمت قیامتی  و برزخی  نتیجه و بروز عملکرد خود  ماست و محصول زندگی دنیوی ماست فرار کردن از آن بی معنا خواهد بود. فرار کردن از خود معنی ندارد.

6-     ملکات روحی واخلاقیات عین شخصیت ما هستند بنابراین سوال از اینکه چرا برای ارتکاب گناه در یک زندگی محدود دنیوی باید عذاب ابدی و یا طولانی مدت آخرتی را تحمل کرد وارد نیست زیرا زندگی آخرتی محصول و عکس العمل خود ما هستند نه یک امر قراردادی واعتباری. همانند کسی که در دوره کوتاهی از  زندگی خود به نوشیدن افراطی الکل ویا استعمال  مواد مخدر بپردازد. جای تعجب واشکال نخواهد بود اگر تا آخر عمر ویا تا مدت طولانی دچار ضعف در بینایی، فلج عضو وانواع مریضی های دیگر بشود .

7-     همانند انواع اخلاق و روحیات مختلف انسان که در قیامت به شکل خاصی بروز پیدا خواهند کرد عشق و علاقه و وابستگی روحی به اولیاء خدا هم به شکل خاص خود در مسیر زندگی آخرتی انسان قرار خواهد گرفت . بعید نیست مسئله شفاعت اولیاء خدا از همین قبیل باشد.

8-     اگر جهت گیری کلی روح انسان به سمت خدا باشد امید ریزش و پاک شدن گناهان وی بخاطر اعمال مثبت وی ،شفاعت اولیاء خدا، بخشش الهی و نظایر آن  در میان هست اما کسانی که جهت گیری وجودی شان مخالف جهت خدا باشد مواجهه ای با رحمت الهی نخواهند داشت. این نکته تعبیر دیگری است از آنچه در آیات قران تحت عنوان عدم بخشش مشرک  و ابدی بودن عذاب وی مطرح شده است. در واقع شخص  مشرک و کافر خودش به دست خودش  اسباب محرومیت از رحمت الهی را برای خود فراهم آورده است.

9-     از مجموعه آیات الهی و روایات معصومین استفاده می شود که رحمت الهی آنچنان گسترده وفراگیر است که امید بخشش همه ویا اکثریت انسان ها ولو بعد از گذراندن دوره ای از عذاب در میان خواهد بود.بنابراین هیچگاه نباید از رحمت الهی مایوس بود.

  • حسین رهنمائی

بسم الله

به تقاضای بعضی از دانشجویان خلاصه  مطالب عنوان شده در کلاس اندیشه اسلامی 2  با موضوع معاد ارائه می شود.

قبول یا رد معاد متوقف بر فهم ماهیت انسان و معنای مرگ است.

انسان موجودی است مرکب که از ترکیب دو مولفه روح وبدن (من +تن) تشکیل شده  است

من موجودی است متفاوت ومغایر با بدن است واز ساختاری متفاوت از بدن بهره مند است . حداقل چیزی که دراین زمینه می توان گفت این است که "من" از جنس غیر مادی ایجاد شده است یعنی مشخصات بدن نظیر وزن ،حجم  وجرم وابعاد سه گانه ،زمانمند بودن ،مکانمند بودن و... در روح نیست ویا کمتر است.با این حساب در تعریف مرگ باید گفت مرگ  به معنی  جدایش روح از بدن  واتمام دوره عملکرد گروهی این دو است که پس از آن، روح بقیه زندگی  را منفردا ادامه می دهد و بدن را بر روی زمین رها می کند.

دلیل تجرد نفس

منظور از تجرد نفس متفاوت بودن نفس از بدن  وغیر مادی بودن آن است . دانشمندان مسلمان ادله متعددی برای اثبات این موضوع اقامه کرده اند که برخی از آن عبارتند از:

1-     شواهد تجربی:

منظور از شواهد تجربی اتفاقات قابل  تجربه ای است که در زندگی ما انسان ها به کرات اتفاق افتاده ومی افتد. اموری نظیر خواب های صادقه،احضار ارواح ،اطلاعاتی که ارواح به انسان ها در خواب ویا بیداری می دهند که جز شخص مرده کس دیگری از آن اطلاع نداشته و...را میتوان نام برد

2-     ادله فلسفی

متکلمان وفلاسفه مسلمان ادله متعددی بر اثبات ضرورت معاد مطرح نموده اند که به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می شود:

 مقدمه 1:  فساد وگندیدن  خراب شدن ،شکستن ،تکه تکه شدن واز بین رفتن ویژگی اشیاء     مرکب است           

             مقدمه2: روح غیر مادی وبسیط است

              نتیجه : روح از بین نمی رود وامری ابدی و جاودانه است

3-     ادله نقلی

در ایات وروایات اسلامی ادله متعددی در زمینه معاد مطرح است . حدود هزار ودویست آیه قران مستقیم ویا غیر مستقیم به معاد وزندگی پس از مرگ پرداخته است که برخی از آنها به بیان دلایل اثبات ضرورت معاد یا  مباحث مربوط به تبیین چگونگی حوادث ومراحل آن است.بخشی از این  آیات به زنده بودن انسان پس از مرگ اشاره دارد از جمله :   

-          قران کشته شدگان راه خدا را زنده می داند وآنها را درحال دریافت رزق معرفی می کند

-          قران آل فرعون را هم اکنون در حال دریافت عذاب می داند. عذابی که با عذاب قیامتی متفاوت است.

-          در قران به سخنان شخص مقتول پس از  کشته شدن اشاره شده است

 

در روایات اسلامی نیز گزاره هایی دال بر زنده بودن انسان پس از مرگ وجود دارد از جمله داستان سخن گویی پیامبر با کشته شدگان بدر واحد، دستور پیامبر به زیارت قبور مردگان ،تشریف فرمائی آن حضرت به گورستان وسخن گویی با مردگان و...

....................................

در مقابل طرفداران  نظریه جاودانگی نفس، ماده گرایان قرار دارند(فیزیکالیست ها) که اصولا تجرد نفس را قبول ندارند وبرای همه فرایندهای روحی مثل ترس،تعجب،خواب،شهود،رویای صادقه و....توجیهات فیزیکی می آورند وآنها را حاصل تراوش هورمونهای مختلف در بدن می دانند.

پاسخ کلی روح گرایان آن است که ما منکر وجود فرایندهای فیزیکی ومنکر ارتباط اعصاب ونقش مغز وترشح هورمون ها در بدن نیستیم بلکه معتقدیم همه اینها با مدیریت یک نیرو ویک وجود  هوشمند انجام می شود که  روح نامیده می شود. درواقع تن وهور مونها وسلول های مغز ورشته اعصاب وعضلات و استخوان بندی، همه ابزار های مورد استفاده روح برای کنش در عالم خاکی است.قطعا پس از بین رفتن بدن (بر اثر حوادث یا بیماری ونظایر آن) روح از کنش د رعالم خاکی تا حد زیادی محروم می شود .

....................................................

طرفداران تجرد روح (روح گرایان) خود به دو دسته تقسیم می شوند: تناسخ باوران و معاد باوران

تناسخ باوران : غالب طرفداران این نظریه را پیروان ادیان هندی(هندونیزم،بودیزم، جاینیسم،تانترا  )وعرفانهای منشعب از آن تشکیل می دهند.

براساس نظریه تناسخ ، روح انسان پس از مرگ وارد به بدن شخص ویا حیوان ویا موجود دیگری می شود .نقل وانتقال به بدن های بعدی بر حسب نحوه عملکرد اشخاص در بدن های قبلی تعیین می شود. قوانین  مربوط به این نقل وانتقال ها  قانون کارمه نام دارد.به عنوان مثال  زن نافرمان پس از مرگ به بدن شغل متناسخ می شود .

مخالفان نظریه تناسخ ایراداتی بر آن وارد  ساخته اند که در کتب فلسفی ونوشته جات مرتبط می توان یافت:

http://rah-afsane.mihanblog.com/post/25

 

معادباوران :

غالب این گروه را طرفداران ادیان الهی نظیر زرتشت، یهود ،مسیحیت واسلام تشکیل میدهند. این اندیشه در متون مقدس اسلامی با توضیحات وجزئیاتی بسیار بیش از  ادیان سابق بیان شده است.

اعتقاد به معاد از نتایج قول به حکمت وعدالت الهی محسوب می شود .اگر  قائل به این دو وصف برای خدا نباشیم لزومی برای اعتقاد به معاد نخواهیم داشت .

بر اساس قول به حکمت الهی وقبول این که خداوند کار عبث انجام نمی دهد، نمی تون باور داشت که جهان با این همه عظمت ، بی سرانجام وبی هدف باشد. قابل قبول نیست که این همه زیبایی ها واین نظم شگرف وخلقت انواع واقسام موجودات به نتیجه ای ختم نشود ووجود موجودات مختلف به ویژه انسان با آن همه  ظرفیت ها  بی هدف باشد وبرنامه خاصی پس از مرگ او در طراحی خلقت پیش بینی نشده باشد.

بر اساس قول به عدالت الهی  وبا توجه به عدم  امکان وظرفیت  پاسخگویی  این جهان برای پاسخ دهی اعمال انسان ها نتیجه می گیریم گه باید فضای دیگری در میان باشد که در آن نتیجه کامل اعمال انسان ها قابل استیفا باشد.به عنوان مثال پاسخ اعمال شخصی مثل  صدام که دستش به خون هزاران انسان بی گناه آلوده است  با چند بار اعدام وبا چه مجازات دنیوی قابل اجراست. همچنین زحمات کسانی  مثل امام خمینی که هزاران جوان این مرزوبوم  عزت وانگیزه بخشید وبه ملت  خود  احساس غرور واستقلال  بخشید وهزاران جوان که در آستانه انحرافات معنوی بودند را به مسیر دین و شریعت ومعنویت رهنمون ساخت  با چه میزان طلا ونقره قابل جبران است

دلایل دیگری هم برای اثبات معاد مطرح شده  است که طالبان می توانند برای آن  به کتب کلامی رجوع کنند.

  • حسین رهنمائی

هوالسلام

امروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج) است.با امید به اینکه ظهور آن حضرت در ایام حیات ما اتفاق بیافتد به نکته ای در مورد امتحان پایان ترم اندیشه1 اشاره ای میکنم.

از قبل حدس می زدم که سوالات تستی برای بعضی ها چالش برانگیز باشه، ترم قبل هم همینطور بود آخر جلسه بعضی ها گریه شون گرفته بودند و اعصابشون  حسابی خورد بود.خوشبختانه سوالات این ترم دیگه اونقدر سخت نبود که تلفات وگریه وزاری و اینجور چیزها داشته باشیم.

چون بعضی از دوستان درخواست کردند که توضیحی دربارهد سوالات تستی بدم چند جمله ذکر می کنم:

سوال اول تستی

         1-  تفاوت اهل تشبیه وتعطیل در این است که :

الف- اهل تعطیل شناخت صفات الهی را ممکن نمی دانند 

 ب- اهل تشبیه شناخت صفات خدارا ناممکن می دانند    

 ج- اهل تعطیل صفات خدارا به همان معنای متفاهم انسانی معنا می کنند             

 د-اهل تشبیه عقل انسان را قادر به درک  معانی صفات الهی نمی دانند

 

شرح :گزینه درست گزینه اول است،اهل تعطیل همونطور که از اسمشون معلومه عقل انسان را از فهم صفات خدا معطل می دونستند برعکس اونها،اهل تشبیه عقل را بر فهم صفات خدا قادر می دونستند وصفات خدا را به همان معنای متفاهم انسانی معنی میکردند

سوال دوم:

                 تفاوت علم حصولی وحضوری ....

الف- علم حصولی باحصول خود معلوم نزد عالم محقق می شود           .   

ب-علم حضوری حضور صورت معلوم نزد عالم است

ج- علم حصولی  نتیجه حصول صورت معلوم نزد عالم است

د- موارد الف وج صححیح است

      

شرح: گزینه  اول غلط است چون علم حصولی نتیجه حصول صورت معلوم است نه خود معلوم (مثلا الان تصویر کامپیوتر در ذهن شما است نه خود کامپیوتر) اما  در علم حضوری خود معلوم نزد عالم است مثلا خوشحالی وغم ویا غرور ونفرت خودش پیش شماست نه تصویرش پس گزینه ب هم غلط است، چون الف غلط بود  پس گزینه (د) هم غلط است؛نتیجتا فقط گزینه ج صحیح است.

سوال سوم:

کدام گزینه دربار حکمت الهی صحیح نیست:

الف- حکمت الهی دلیلی بر اثبات عدل الهی  نیست

ب- حکمت الهی به معنی هدفمندی نظام هستی است

ج- حکمت الهی یعنی در نظام هستی نقص وخلل راه ندارد

د-حکمت الهی یعنی فعل قبیح از خدا سر نمی زند

 

شرح: همانطور که در کلاس گفته شد حکمت چند معنی دارد که عبارتند از :

علم دقیق به حقایق اشیاء

کاردرست وبی نقص انجام دادن

کار بی هدف ولغو انجام ندادن

کار زشت وقبیح انجام ندادن

از اثبات معنای چهارم  وبا توجه به اینکه زشت ترین کاری که هیچکس در زشتی آن شک ندارد ظلم است نتیجه می گیریم که خدا ظالم نیست پس خدا عادل است.پس میشه از حکمت الهی عدالت الهی را ثابت کنیم .بنابراین تنها گزینه غیر صحیح، گزینه الف است

 

سوال چهارم:

راههای اثبات  وجود  خدا :

الف- راه عقلی-فلسفی،راه عقلی-تجربی ،راه نقلی ، راه فطری،         

ب- فقط راه نقلی و(فطری) مفید است

ج- تنها راه نقلی مفید است                                                                  

د- همه راههای مذکور به غیر از نقلی مفید است

 

شرح: نکته دقیق سوال کلمه وجود بود که زیرش خط کشیده بودم تا بتونید راحت تر پاسخ را بیابید . اگر یادتون باشه مباحث کلاس بر دو بخش بود

خدایابی(اثبات وجود خدا)

خداشناسی(تبیین صفات خدا)

روش نقلی همونطور که بارها درکلاس گفته شد برای اثبات وجود خدا مفید نیست چون تا شخص خود خدا را نپذیرد وبعد رسالت ونبوت پیامبر را قبول نکند وسپس حقانیت قران برایش اثبات نشه شما نمی توانید برای اثبات هیچ چیزی از قران استفاده کنید. اما در عوض در بخش خداشناسی شما برای کسانی که قران را قبول دارند می توانید از قران وبرای شیعیان می توانید از احادیث ائمه معوصومین نقل حدیث کنید.با این حساب گزینه(د) صحیح است

 

  • حسین رهنمائی

همانطور که دانشجویان درس اندیشه اسلامی 1 دانشکده زبانها مستحضر هستند قرار شد بجای جلسه آخر متنی در وبلاگ گذاشته شود و مثل بقیه دروسی که در کلاس تدریس شد مشمول سوالات امتحان نیز باشد.

در اینجا من  لینک دو فایل را قرار میدهم اولی متن درسی است که در بالا گفته شد ودومی فایل پرسشنامه ای است که به صورت  اختیاری می تونید به اون پاسخ بدهید وبرای من بفرستید والبته من پیشنهادمی کنم که حتما آن را پاسخ بدهید وبرایم بفرستید.

قطعا اگر تدریس من برای بعضی از شما جالب بود بخاطر همین نظریاتی است که در طول سالها تدریسی که داشتم از دانشجویانی که در ترمهای قبل بودند دریافت کردم  وبکار بستم. درواقع من در کنار درسسی که دادم درسها یاد گرفتم  بنابراین اگردوست دارید کیفیت کلاس بالاتر برود لطفا این فایل را دانلود کنید پس از پرکردن وجواب دادن به آدرس ایمیل من  ارسال نمائید. قبلا از همه دانشجویانی که این کا را می کنندتشکر می کنم

1- آدرس فایل https://tehran.academia.edu/hrahnamaei


2- لینک فایل  پرسمان 

چنانچه در دانلود با مشکل برخورد کردید در قسمت نظرات اعلام کنید

آدرس ایمیل من :

hedayat110@gmail.com


ضمنا نمونه سوالات نیز انشالله به زودی در وبلاگ قرار خواهد گرفت

  • حسین رهنمائی

باسمه تعالی

نمونه ای از سوالات امتحانی اندیشه اسلامی 1ترمهای قبل

1-    به چه دلیل فعل قبیح وزشت از خدا صادر نمی شود؟

2-    به چه دلیل جهان را معلول می دانید؟ صفات لازمه معلولیت کدام است؟ برهان علیت را توضیح دهید (مقدمه ،نتیجه)

3-    منظور از روش واستدلال نقلی چیست؟ شرایط آن چیست؟ چرا برای اثبات وجود خدا مفید نیست؟

4-     پیروان نظریه اثبات بدون تشبیه (اهل تنزیه ) درمورد صفات خدا چه دیدگاهی دارند؟ دلیل شما برصحت این دیدگاه چیست؟

5-     ضمن تعریف صفات ذاتی بفرمائید قدرت خدا به چه اموری تعلق نمی گیرد؟

6-       عدالت یعنی چه؟عدالت تکوینی وتشریعی  وجزایی را تعریف نمائید

7-     براساس و با اشاره  به معنای  "حکمت"، عدالت الهی را ثابت کنید  ؟

8-    صفات ذاتی وفعلی راتعریف کرده  ویکی از صفات خدارا از طریق راه عقلی اثبات نمائید

9-    ضمن توضیح برهان نظم بفرمائید چه ایرادی بر این برهان وارد است؟چه پاسخی دارید؟

10-                       ابعاد روح انسان  وتقسیم بندی آن را به طور کامل توضیح دهید

11-                       دیدگاه اهل تعطیل درخصوص شناخت صفات خدا چیست؟بررسی ونقد کنید

12-                        با استفاده از روش عقلی سه تا از صفات خدا را اثبات نمائید.

13-                        "شر" یعنی چه؟ شر طبیعی وشر اخلاقی را تعریف ویکی از راه حلهای شرور را توضیح دهید.

14-                       اقسام ومراتب  توحید را نام برده وتوحید درتشریع را شرح دهید

15-            آیا توسل جستن به اولیاء الهی شرک است ؟چرا؟

16-                       فطرت را معنی کنید وویژگی های امور فطری را بنویسید                                                                            

17-                       راههای شناخت صفات خدا را ذکر ویکی را به طور کامل توضیح دهید                                                          

18-                       یکی از راه حلهای ارائه شده درکتاب درمورد مسئله شرور ؛جهل انسان است . مختصراً توضیح دهید           

19-                       مراتب توحید را نام برده وتوحید درتشریع را شرح دهید                                                                             

20-                       آیا تبرک جستن به آثار اولیاء الهی شرک است ؟چرا؟با آوردن شاهدی از قران مسئله را تحلیل نمائید

21-                       یک دلیل نقلی برفطری بودن خداشناسی بیاورید؟

22-  هدفمندی فعل خدا چه معنایی دارد؟

23-  حیات چه معنایی داردوتفاوت حیات ما با حیات الهی چیست؟

24-  سمیع وبصیر بودن خداچگونه معنا می شود؟

25-  علم حصولی وحضوری را تعریف نمائید.

26-                    برهان علیت بروجود خدا را توضیح دهید(مقدمه ،نتیجه)

27-                       منظور از بحران روانی  ومعنوی  که دچار انسان مدرن شده است چیست؟  کدامیک از مصادیق آن را درجامعه دانشجویان وجوانان  سراغ دارید؟ چه راه حلی  به نظر شما می رسد؟

28-                        منظور از بحران اخلاقی  که انسان مدرن  دچار آن شده است چیست؟ کدامیک از مصادیق آن را درجامعه دانشجویان وجوانان  سراغ دارید؟ چه راه حلی  به نظر شما می رسد؟

29-                       آیا اعتقاد به خدا را امری فطری می دانید؟ دلیل تان چیست؟با این حساب دروس وصفحاتی که درکتاب اندیشه اسلامی به اثبات خدا اختصاص داده شده است چه توجیهی دارد؟

30-                       دلیل رجحان وبرتری وارزش خودشناسی بر سایر دانشها چیست؟

31-                       ابعاد روح انسان وتقسیم بندی آن را شرح دهید

32-                       فطری بودن اعتقاد به وجود خدا چه معنی دارد؟ دلیل نقلی برفطری بودن خداشناسی چیست؟

33-                       معنای لغوی واصطلاحی فطرت را بنویسید.

34-                       علم حصولی وحضوری را تعریف نمائید.

35-                       به چه دلیل سلسله علتها ومعلولها تا بی نهایت نمی تواند ادامه داشته باشد؟(بطلان تسلسل)

36-                       به چه دلیل سر رشته علتها به خود مجموعه باز نمی گردد(باطل بودن دور )

37-                       برهان نظم را به شکل منطقی تقریر نمائید.(مقدمه ،نتیجه)

38-                       دیدگاه اهل تعطیل درخصوص شناخت صفات خدا چیست؟بررسی کنید

39-                       دیدگاه اهل تشبیه درباره شناخت صفات خدا چیست؟بررسی کنید

40-                       پیروان نظریه اثبات بدون تشبیه (اهل تنزیه ) درمورد صفات خدا چه دیدگاهی دارند؟

41-                       سه تا از صفات خدارا از راه عقلی اثبات نمائید.

42-                       راههای شناخت صفات خدا کدام است؟کدامیک قابل تعلیم نیست؟

43-                       دو اصطلاح صفات ثبوتی وصفات سلبی راتعریف نمائید.برای هریک سه مثال بیاورید

44-                       مراتب علم الهی ذکر نموده برای یکی از آنها دلیل اقامه نمائید

45-                       حیات چه معنایی داردوتفاوت حیات ما با حیات الهی چیست؟

46-                       آیا خدا گوش یا چشم دارد؟ اگر نه پس سمیع وبصیر بودن خداچگونه معنا می شود؟

47-                       حکمت چند معنا دارد؟(سه مورد رابنویسید)

 

  • حسین رهنمائی

باسمه تعالی

 

برای بسیاری از افرادی که در باره دنیای پیرامون خودشون اهل تفکر هستند  معمولا این سوال مطرح میشه که اگر خدایی که اون بالا نشسته واقعا عالم وحکیم وعادل است پس چرا زندگی در این دنیا اینقدر مشکلات داره؟ چرا یه عده ای فقیرند ویه عده ای غنی ؟ چرا یه جا زلزله میاد ویه جا نمیاد؟چرا حیوانات خطرناکی مثل مار وپلنگ وخرس و موش وحشرات مضری مثل عقرب وسوسک و... وجود دارند؟ چرا جنگ وخونریزی ومصیبت وبیماری ومرگ زندگی را تلخ می کنند؟ چرا همه موفق نیستند؟ چرا ؟چرا؟چرا؟...

برای پاسخ به این سئوالات دقت در امور زیر کارگشاست 

1-    چیزهایی که بهش اشاره شد را می توان تحت عنوان "شر" نام نهاد.به طور کلی شر یعنی آنچه ترجیح داده نمی شود وعقل نبودش را می پسندد

2-    شر امر عدمی است یعنی از نبود وفقدان یک امر وجودی پدید می آیدمثلا : بیماری حاصل نبود نظم ارگانیکی بدن ،فقر به معنی نبود ثروت و،مرگ یعنی فقدان ارتباط روح با بدن،

3-     همانگونه که شر عدمی است پس می توان گفت خیر امر وجودی  است ونتیجتاً  هرچیز از آن جهت که موجود است خیر است وبه لحاظ عدمهایی که پیدا می کند ویا به علت عدمهایی که درپی می آوردمصداق شر می شود.مثلا فشار خون وسرما هرچند فی ذاته بد نیستند اما چون اولی به معنی عدم سلامتی انسانو چون دومی باعث سرماخوردن ما می شود شر هستند.

4-    شر وخیر از مقایسه بین اشیاء استنتاج می شود مصداق خارجی منحازی ندارد.یعنی ما در عالم واقع یک چیز وافعی وملموس که اسمش شر باشه نداریم بلکه از مقایسه مثلا نیش مار وبدن شخص مصدوم می گوییم شر است

5-    شر امر نسبی است ما شر مطلق نداریم هرشری ممکن است از جهت یا جهات دیگری خیر باشد. مثلا:نیش مار اگر چه برای مارگزیده شر است اما برای خود مار خیر است چون وسیله شکار وی است

6-    شرور عالم کثیرند اما اکثر نیستند یعنی هرچند تعدادشون زیاد است اما در مقایسه با خیرات عالم اندک هستند

7-    عالم ماده وجسم عالم تزاحم منافع است وبرعکس عالم مجردات عالم سازش . لذا عالم ماده منبع شر است

8-    لازمه شر بودن جسم وجسمانیت  ومادیت است هرچه مادیت کمتر دامنه شر محدودتر بنابراین هرچه مجردتر خیرتر.

9-    موجودات عالم بر چند  نوع قابل تقسیم اند (ذات خدا که خیر ووجود محض است را حساب نکردیم):

9-1)         خیرات محض=مجردات تامه که هیچ وجهی از مادیت وجسمانیت وتعارض وتزاحم ندارند؛ نتیجتا شر ندارند یا شر کمی دارند

9-2)         موجوداتی که خیرشان از شرشان بیشتر است. تمام موجودات غیر از دسته اول در این دسته جای می گیرند. محروم کردن جهان از چنین موجوداتی بخاطر اندک شری که دارند خود یک شر بزرگ است زیرا به معنی بخل وعدم فیاضیت (عدم یک کمال=نقص) معنی می شود. (مثلا خلق نکردن  آتش،مار،دریا،باران و..بخاطر افرادی که احیانا دچار سوختگی ویا نیش مار ویا غرق شدگی وسیل زدگی می شوند به معنی محرم کردن انسانها از هزاران فایده دیگری است که از این موجودات می توان بهره گرفت واین خود نوعی بی عنایتی به مخلوقات است.)؛

9-3)         موجوداتی که شرشان بیش از خیرشان است . اصولا ایجاد چنین مخلوقی با حکمت الهی سازگار نیست و  وما چنین موجودی سراغ نداریم

9-4)         موجوداتی که شر محض هستند،چنین موجودی عقلا قابل ایجاد نیست چون شر محض یعنی عدم محض وعدم ایجاد شدنی نیست

10-شرور ( یعنی همان موجوداتیکه در کنار خیراتشان شر هم دارند = دسته دوم) را می توان به دو دسته طبیعی واخلاقی(انسانی) تقسیم نمود.

10-1)      منظور از طبیعی آن دسته از شرور است که انسان د رایجادشان نقشی ندارد نظیر طوفان وزلزله و...

10-2)      منظور از شرور انسانی یا اخلاقی  آن است که ناشی از اراده ،علم وقدرت انسان هاست واگر انسانها این صفات رانداشتند طبعا چنین شروری هم ظهور نمی کرد. (مثل دزدی ،قتل،جنگ،دروغ،تهمت،کفر وبی ایمانی و...)

اکنون زمان پاسخ گویی به سوال مور د اشاره فرارسیده است :

 آیا امکان نداشت موجودات نوع دوم بدون وجه شر آفریده می شدند؟

ج1- در خصوص شرور طبیعی باید گفت اغلب  این گونه امور از لوازم  ذاتی آن اشیاء است مثلا آب اگر روان نباشد دیگر آب نیست والبته همین روان بودنش باعث پدید آمدن سیل یا غرق شدن انسان در آن می شود. ویا آتش اگر سوزان نباشد دیگر آتش نیست والبته همین سوزندگی مفیدش باعث ایجادخسارات هم می شود که گریز ناپذیر است .البته با تدبیر می توان دامنه شر این موجودات را کم کرد مثلا در دریا از  کمربند نجات ،در مقابل آتش با لباس نسوز وارد عمل شد ،در مقابل طوفان وسیل با دقت در معماری وانتخاب درست محل زندگی ،در مقابل بیماری بارعایت بهداشت و...عمل کرد وزلزله نیز نتیجه فعل وانفعالات مواد داخل زمین است وبه گفته دانشمندان در جای خود برکات زیادی دارد

ج2-  در مورد شر اخلاقی هم باید دانست اگر منشا این امور که همانا قدرت ، اختیار ،حب ذات  واراده و... را از انسان بگیریم دیگر امکان انجام امور شر را ندارد اما دیگر انسان انسان نیست زیرا انسانیت وویژگی انسان به توانایی انتخاب اوست واگر قدرت انتخاب رانداشته باشد  انسانیتش بی معنا خواهد بود.از سوی دیگر اگر عقل واراده انسان به گونه ای تقویت می شد که انسان فقط به سراغ امور عقلانی وخیر گام برمیداشت یعنی مثل فرشتگان می شد وما میدانیم که قبلا چنین موجوداتی به نام فرشتگان در عالم بودند ونیاز به خلق انسان نبود . انسان آفریده شد تا سبد خلقت الهی کامل شود.بنابراین باید با حیوانات وفرشتگان واجنه وسنگ وچوب متفاوت باشد وتفاوت انسان با اینها در همین اراده واختیار به اضافه جسمانیت است زیرا هیچکدام از موجودت دیگر این ترکیب را باهم ندارند. بنابراین  تبدیل موجودات دسته دوم به دسته اول یعنی توقف خلقت در اولین مرحله خود  وامتناع خداوند از رساندن فیض به عالم انسانیت. واین یعنی خدا فیضی را از هستی دریغ نماید که به معنی  زیر سوال رفتن فیاضیت خداوند است

نکته آخر: پدیدار شدن شر در عالم نتیجه جریان قانون علیت است. فلج شدن فرزند معلول دائم الخمر بودن مادر باردار است واگر از مادر باردار دائم الخمر بچه سالم به دنیا بیاید وآتش دست مارانسوزاند (درعین این که غذا یا چوب  را می سوزاند)،آب ماراغرق نکند(در عین اینکه  روان است)،و....چنین دنیایی ،دنیای هردنبیل وغیر حکیمانه وبی نظمی خواهد بود که دیگر از هیچ علتی نمی توانستیم منتظر معلول مخصوصش باشیم ودر آن صورت دیگر چیزی به عنوان علم ودانش بشری تولید نمی شد زیرا علم بشری محصول تلاش انسان برای یافتن علت اتفاقات وپدیده های عالم است.

ج3) وجود شر در عالم باعث رشد علم وتکنولوژی شد . اگر سیل زلزله وسرما وگرما نبود بشر هیچگاه به فکر ساختن خانه نمی افتاد ونتیجتا علم معماری وبسیاری از صنایع ایجاد نمی شد. اگر بیماری نبود شاید انسان هیچوقت دنبال شناخت بدن وتاثیر مواد بر روی آن نمی رفت  واگر....

 وجود شرور در عالم  این خیر را در پی داشت که انسان توانست تمدن انسانی ایجاد کند واز حیوانات متفاوت شود وگرنه ما هنوز در غار می زیستیم وبا موریانه ها هیچ تفاوتی نمی یافتیم.بنابراین تمدن وپیشرفت انسانی مدیون وجود شرور است. به همین ترتیب بسیاری از پیشرفتهای افراد به دلیل سختی ها وبدی های دنیاست. بسیاری از بزرگان عالم به دلیل فقر وفشار هایی که در دوران کودکی تحمل کردند در وجودشان  انگیزه پیشرفت وترقی پدید آمدو...

نکته جالب:

اگر شری به نام امتحان و ومشکلی به نام ندانستن وسختی به نام گرفتن  نمره در کار نبود شما هیچوقت این مقاله رانمی خواندید


دکتر حسین رهنمائی

  • حسین رهنمائی