درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

۲۷ مطلب با موضوع «نکته ها» ثبت شده است


وضعیت فرهنگی جامعه  ضرورت  هشدار دهی جوانان نسبت به جریان های شبه عرفانی موجود در جامعه را مضاعف نموده  است.در سال های اخیر شاهد  گرایش جوانان عزیز  به  حلقه ها وجمع های به ظاهر عرفانی هستیم  که بدون رعایت شرایط روش عرفانی صحیح ادعای ارائه محصولات عرفانی می  نمایند..محصولات ادعایی شامل اقلامی  نظیر آرامش، شهود، درمان امراض روحی ویا جسمانی ،انجام کارهای خارق العاده ،تجرد نفس از بدن ، ارتباط با امام زمان و...می باشد.

  • حسین رهنمائی




شیار 143  را دیدم ، اما به سختی

برای من به شدت ازار دهنده بود ونوستالژیک تا حدی که احساس کردم نمی توانم ادمه فیلم را تماشا کنم وچند بار تصمیم گرفتم سینما را ترک کنم

بچه های این زمانه فقط تعریفی از صحنه های فیلم شنیده اند اما برای هم نسلان من ،صحنه های این فیلم بخشی از زندگی ما بود ، بسیاری از سکانس های فیلم را سال ها قبل در زندگی واقعی تجربه کرده بودم. از این رو این فیلم مروری بود  نه بلکه خنجی بود بر زخم هایی که به زور گذشت زمان اندکی ترمیم یافته بود.

من چشمان مادرم را در حسی که الفت هنگام خداحافظی پسرش داشت می دیدم .

من چشمان ناامید الفت ، مادر یونس ، را در چشمان حاج محمود نجار زاده موذن مسجد  محله مان دیده بودم آن هنگام  که به امید آمدن فرزندش کوچه را چراغانی کرد اما پس از چندین روز انتظار به او گفتند که  که خبر اشتباه به او داده اند .

هشت سال دوره جنگ بارها پای مرا به معراج شهدا باز کرد. من بارها بدن خون الود دوستان خودم را که با ترکش خمپاره تکه تکه شده بودند دیده بودم و با فرارسیدن سال های بعد از جنگ بار ها وبارها تابوت هایی را بر دوش خود تشییع کردم که جز چند قطعه استخوان در خود چیزی نداشتند.

من سال ها قبل از مریلا زارعی زنانی  از این مرز وبوم  دیده بودم که با دست لرزان بدن عزیز خود را در بغل گرفتند اما نه همچون بدن یک جوان تنومند بیست ساله بلکه به اندازه بدن یک نوزاد

من هیچوقت فراموش نخواهم کرد مادر شهید محمود منصوری را که  هنگام تماشای بدن به خواب رفته علی اکبر شهیدش گریه نکرد چون نمی خواست دشمن شاد شود.

من مادرانی را سراغ داشتم که مثل الفت  شیار 143 گوش به رادیو بسته بودند تا خبر امدن فرزند را از دست ندهنداما هیچگاه نام فرزندشان را نشنیدند.

من مادران زیادی می شناسم که دوران انتظار فرزند  سفیدی مویشان را به چین وچروکهای صورتشان افزود .

من مادرانی را دیدم که تا سالها پس از شهادت فرزند هنوز اتاق فرزند شان را به امید آمدن فرزند آب وجارو می کردند. مادرانی که پنجشنبه ها بر سر قبرهای خالی فاتحه می خواندند وبا فرزند ندیده شان درد و دل می کردند

.....................





شیار 143 با امید به پایان رسید 

الفت بالاخره قالی اش را به اتمام رساند وریشه همه غم های زندگیش را با قیچی چید

اما....

من مادرانی سراغ دارم که هیچگاه به پایان  قالی غمشان نرسیدند و با همان چشم منتظر  از این دنیای فانی چشم بربستندو ترجیح دادند در قیامت فرزندشان را در آغوش بگیرند.

این فیلم بخشی از زندگی من بود.

...................

چشم ناقابل من بر پای همه مادران وطنم ،به خصوص همه مادرانی که سوی چشمشان را در انتظار دیدن یک تکه استخوان فرزندشان از دست دادند .

  • حسین رهنمائی
سلام استاد من این سوال رو تو فیس بوک کسی ازم پرسیده لطفا یه جواب قانع کننده بدید بهش بدم  
خیلی داره به دینم توهین میکنه 
«لا إکراه فی الدین» یعنی اجباری در دین نیست.در صورتی که در احکام شرعی ما اگر کسی از دین اسلام روی گردان شد و خود را مسلمان ندانست مرتد شمرده شده و قواین جزایی سختی در انتظارش است. 
ممنونم

پاسخ مختصر :

با سلام در سطور زیر پاسخ مختصری به سوال شما درج شده است. اگر قانع نشدید در بخش نظرات اعاام کنید تا توضیحات بیشتری تقدی کنم

اولا : به طور کلی هیچوقت با یک آیه دنبال فهم نظر دین نباشید. باید آیات دیگر قران که به آن موضوع مرتبط است  ونیز روایاتی که از معصومین در این باره نقل شده است را هم ملاحظه کنید . به عنوان نمونه قران  در سوره ماعون می گوید "ویل للمصلین "وای بر نمازگراران . اگر فقط  به این آیه استناد کنیم باید نماز را ترک کنیم اما اگر به آیه بعد وآیات دیگری که درباره وجوب نماز نازل شده دقت کنیم می فهمیم که این نتیجه گیری غلط است . همین قرانی که میگوید لااکراه فی الدین  در جای دیگر می گوید مرتد از دین مورد لعنت خداست وعذاب قیامتی خواهد داشت.

  • حسین رهنمائی




دیشب برای دومین بار فیلم زیبای "پرنده باز آلکاتراز"  ساخته  "جان فرانک هایمر" را تماشا کردم. بار اولی که این فیلم رادیدم سال های دهه 60 بود یعنی حدود 25 سال پیش. دورانی که نمایش  فیلمهای سیاه وسفید  در سینما وتلویزیون عادی بود.


داستان فیلم "پرنده باز آلکاتراز"  ماجرای  زندگی یکی از زندانیان آمریکا و دوران اسارت وی در زندان های آنجا ست اما در باطن خود داستانی است از  تاثیر عشق در زنده کردن انسان هایی که روحشان در لابلای دنیازدگی های روزگار مرده است. 

  • حسین رهنمائی

           "همه ما پینوکیو هستیم ،همه ما باید از آقاروباهه زندگیمان پرهیز کنیم.گربه نره زندگی ما همان رفیق چرب زبانی است که با ظاهری مهربان و به ظاهر دلسوز سعی در نزدیک شدن به ما دارد تا مارا از خدا دور کند"


سال ها پیش سریال کارتونی به نام پینو کیو در تلویزیون پخش شد که به علت استقبال نوجوانان کشور تا کنون چندین بار بازپخش شده است .این سریال که برگرفته از کتابی به همین نام نوشته کارلو کلودی   نویسنده ایتالیایی قرن نوزده است ،حکایت پسر بچه چوبی است که توسط نجار پیری ساخته میشود  پدر پیر او (ژپتو) سعی می کنه اسباب تربیت او را فراهم کنه واو را به مدرسه می فرستد اما این کودک بازیگوش با شیطنت هایی که دارد عرصه را بر همسایگان واولیای مدرسه واطارفیان خود تنگ می کند . در این بین سروکله دو شیاد پیدا میشود (گربه نره وروباه مکار) که به دلیل قابلیت های پینو کیو سعی می کنند با فریب او از او به عنوان وسیله ای برای رسیدن به مطامع خودشون استفاده کنند.آنها با وسوسه ودروغ پینو کیو را از مسیر درس ومدرسه  وخانه فراری می کنند وبه صاحب خیمه شب بازی می فروشند وبدینترتیب دوران فراق او با پدر ژپتو آغاز می شود واین دو برای دیدار مجد د خود سفرهای فراوانی انجام  میدهند.

 


این داستان از وجوه عرفانی ومعنوی برخوردار است که مناسب دیدم با توجه به فرارسیدن ماه مبارک رمضان برداشت های خودم را از آن تقدیم دوستان کنم

  • حسین رهنمائی


امتحان اندیشه اسلامی 2 در دانشکده زبانها انجام شد ودو نکته  را برای گفتن بجاگذاشت

نکته اول اینکه تستی بودن امتحان به معنی ساده بودن آن نیست وممکن است سئوالات به صورت تستی باشد اما پاسخ به آنها از سوالات تشریحی سخت تر باشد چندانکه بعضی از دانشجویان حاضر بودند بجای سئوالات تستی به سئوالات تشریحی بیشتری پاسخ بدهند.این اتفاق برای من هم پیام خوشایندی داشت که به توانایی خود در طرح سئوال تستی اطمینان بیشتری داشته باشم

 

نکته دوم: سئوالات امتحان همگی برخاسته از مطالب مطرح شده در کلاس های این ترم بود یعنی همان مطالبی که بعضی به دلیل فضای متنوع کلاس به شوخی گرفته بودندوگمان میکردند روان گویی مطلب وارائه خلاصه مطالب به صورت پاور پوینت به معنی سادگی مطالب است حال آنکه سادگی آموزش به معنی سادگی موضوع نیست. به عبارت دیگر این را به ما گوشزد میکند که دروس ساده هم ممکن است محتوای عمیقی داشته باشند ولازم باشد که به دقت  مطالعه  شود .به عنوان نمونه دلیل نقلی یا روایی  مطالبی بود که در کلاس به طور مفصل معنی شده بود وشرایط آن تبیین شده بود اما با این حال بعضی از دانشجویان  در مفهوم سئوالی که از دانشجویان دلیل روایی خواسته بود دچار سردرگمی شده بودند.

نظر شما چیست؟؟

 

  • حسین رهنمائی
احنف بن قیس مى گوید:
روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجّب کردم .
آنگاه طعام دیگرى آوردند که آنرا نشناختم .
پرسیدم : این چه طعامى است ؟
معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِیشکر در آن ریخته اند.
احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .
معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟
گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.
امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـک الگـوى کامل بود، کار مى کرد و زندگى را با کار روزانه اداره مى فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش مى کشید. درخت مى کاشت ، با دلوِ آب ، باغ دیگران را آبیارى مى کرد و مُزد مى گرفت
گفتم : در این سفره چیست ؟
فرمود: آرد جو .
گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید کسى از آن بخورد ؟
فـرمـود: نـه ، هـیـچ کدام از اینها نیست ، بلکه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.
گفتم : یا امیرالمۆمنین مگر این کار حرام است ؟
حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود:
نه ، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک ، سفره امیرالمۆمنین نیز مانند ماست .
مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد کـردى کـه فـضـیـلت او قابل انکار نیست.
 اصل الشّیعه و اصُولُها، ص 65 .
  • حسین رهنمائی