درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

درس وبحث

محلی برای ارائه تحقیقات ،مقالات ،نکته های پراکنده ونیز ارتباط با دانشجویانم

بایگانی

۹۷ مطلب با موضوع «درس ها» ثبت شده است


1)      فصاحت وبلاغت

 زیبایی های لفظی  یا فصاحت وبلاغت،  مشهورترین وجه اعجاز قران قلمداد می شود.علت این شهرت آن است که  اولین مواجهه عرب زبانان  با اسلام به واسطه شنیدن آیات قران بود واولین گرایش آنان به اسلام به دلیل وجود این ویژگی در آیات آن بود.

هنر خطابه وشعر گویی مهم ترین خصیصه فرهنگی عرب جاهلی بود. شاعران عرب ، مهم ترین عناصر تاثیرگذار در اوضاع اجتماعی آن دوران  محسوب می شدند.فرهنگ وعقاید هر قبیله از خلال اشعار شاعر قبیله معرفی می شد و در آغاز هر نبرد، ابتدا شاعران بودند که با رجز خوانی به مدح ومنقبت سربازان قبیله وبیان نقاط قوت سپاه خود می پرداختند گاه شعر یک شاعر آتش جنگی بپا می کرد وگاه کینه واختلاف دو قبیله به واسطه شعری خاموش می شد.در این زمان بود که انتشار قطعاتی از قران باعث عقب نشینی شاعرانی گشت که اشعار خود را به عنوان بهترین نمونه های شعر عربی (معلقات شبعه)  بر دیوار کعبه آویخته بودند. آنان  شبانگاهان و شرمسارانه اشعار خود از دیوار کعبه برداشتند.عقب نشینی ادبای عرب جاهلی در مقابل نثر قرانی از بزرگترین عوامل گرایش قبایل عربستان به پیام پیامبر اسلام (ص) شد.

  • حسین رهنمائی


شناخت اسلام به عنوان یکی از  ادیان مهم دنیای حاضر که  هواداران آن بیش از  یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل می دهند، از زوایای مختلف قابل انجام است . برخی ز نویسندگان بررسی تاریخ تمدن اسلامی ،پیروزی ها وشکست های آن ، رفتار ،آداب وسنن موجود بین مسلمین اعم از مسلمانان معاصر وگذشته   را راه شناخت اسلام دانسته اند. از نگاه ایشان اسلام بد یا خوب ،همین چیری است که در طول 1400 سال گذشته به نمایش در آمده است .دسته دومی هم هستند که فهم دین را از طریق بررسی  متون مقدس اسلامی، نحوه زندگی وتعالیم پیامبر اسلام وجانشینان او وکندوکاو در منابع عقیدتی وفقهی برجای مانده از بزرگان اسلام میسردانسته اند.از نگاه اینان اسلام واقعی لزوما با آنچه در رفتار وعملکرد مسلمانان دیده شده ومی شود یکی نیست هرچند بی ارتباط با آن هم نیست.

  • حسین رهنمائی


از جمله سوالاتی که در مباحث دین شناسانه مطرح است این است که  اصولاً هدف غایی دین تامین کدام سعادت است؟ آیا دین تنها  مدعی تامین سعادت اخروی پیروان خود است یا  علاوه بر آن برای سعادت دنیوی و زندگی اجتماعی نیز تدبیراتی در سر دارد ؟

این سوال به نوبه خود قابل تجزیه به سه سوال دیگر می باشد:

آیا اهدافی که  دین برای خود تعریف نموده فقط مربوط به تعالی روحی پیروان خود است (نظیر  بودا،تائو و...) یا مسائلی همچون عدالت اجتماعی،رفاه، رفع تبغیض،آزادی و...را نیز جزو برنامه خود می داند؟

آیا در محتوا ومتنی که دین برای مخاطبین خود آورده است راهکار ها وقوانین مربتط با زندگی اجتماعی ورسیدن به اهداف یاد شده مطرح شده  یا صرفا به بیان دستورات فردی واخلاقی وسیر وسلوکی بسنده شده است؟

با توجه به تغییراتی که در زندگی انسان ها روی می دهد ایا دین  راه بروز رسانی تعالیم خود به تناسب مقتضیات زمانه را پیش بینی کرده است؟

سوالات بالا برای هر دینی قابل طرح است اما با توجه به رویکرد  انتخاب شده ونیز با ملاحظه ضیق وقت ونبود فرصت عجالتا به پاسخی که در اسلام برای این سوالات ارائه شده است می پردازیم:

اولاً:  قران کریم ,اقامه قسط وعدل ؛تزکیه نفوس؛تعلیم حکمت ونجات مردم از یوغ ستم ستمکاران  را  هدف ارسال پیامبران عنوان کرده است.

در سوره حدید می فرماید:

لَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا رُ‌سُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّـهُ مَن یَنصُرُ‌هُ وَرُ‌سُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿٢٥

"به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند، و آهن را که در آن براى مردم خطرى سخت و سودهایى است، پدید آوردیم، تا خدا معلوم بدارد چه کسى در نهان، او و پیامبرانش را یارى مى‌کند. آرى، خدا نیرومند شکست ناپذیر است."

در آیه  یاد شده واژه حدید کنایه از سختی وصلابت و استفاده از نیروی نظامی می باشد ونتیجتا  بر طبق آیه ، برای پیامبران  اهداف اجتماعی نظیر اصلاحات وبرقراری عدالت ومبارزه نظامی برعلیه دشمنان بشریت تعریف می شود.

علاوه بر آیه بالا آیات دیگری در قران وجود دارد که به اهداف اجتماعی پیامبران  ومبارزات سیاسی وحتی نظامی آنها در راه تحقق این اهداف اشاره دارند.

 

دوماً: بررسی احکام وآموزه های اسلامی حاکی از آن است که این دین خود را برای تامین سعادت همه جانبه انسان  آماده کرده است شمول فقه اسلامی بر ابعاد مختلف زندگی (از تولد تا مرگ وازمسائل فردی تا اجتماعی، از بحثهای حقوق خانواده تا قوانین حکومتی) قرینه ای بر صحت این مدعاست. اجرای بسیاری از احکام اسلامی نظیر خمس،زکات ،دفاع،حدود ،قصاص،مجازات های شرعی ،بحث های حقوقی وقضایی و... متوقف بر قدرت سیاسی  وتشکیل حکومت دینی ویا  حداقل مستلزم هماهنگی وهمراهی  حاکمیت جامعه با نهاد دین  است

 سوماً:  از آنجا که اسلام خود را دین خاتم می داند لذا برای تداوم تعالیم وپاسخگویی به موضوعات جدید وپیش آمدهای غریب تدابیر خاصی پیش بینی شده است . مهم ترین تدبیر وجود نظریه اجتهاد واستنباط احکام جدید است که در فقه اسلامی از دیرباز رایج بوده است. استنباط فرایندی است که شخص کارشناس دین (مجتهد) با رجوع به اصول اولیه ،آیات قران،روایات  معصومین واحکام وقواعد کلی  و ثابت ونیز با شناسایی دقیق موضوع مورد سوال تلاش می کند تا  نحوه تطبیق دستورات کلی وقواعد ثابت دین بر موضوع جدید مورد بحث را بدست آورد ونهایتا حکم شرعی موضوع جدید را استخراج نماید.

فقه اسلامی به ویژه فقه شیعه برای کمک به مجتهد در فهم واستنباط حکم برای موضوعات جدید ومقتضیات زمانه ابزارهای کمکی برای فقیه اندیشیده است . برخی از این ابزارها از این قرارند:

الف- تعیین عقل به عنوان یکی از منابع فقه اسلام  که در موارد نبود آیه صریح ویا حدیث صحیح به فقیه برای فهم حکم موضوع مورد نظر کمک می کند.

ب-  وجود قوانین حاکم بر قوانین عادی که در صورت تعارض قوانین عادی با یکدیگر وبروز مشکل در جامعه راه حل تعارض را بیان میکند.نظیر قاعده لاضرر،قاعده نفی سبیل،قاعده اهم ومهم و...

ج-  اختیارات حاکم اسلامی برای حفظ مصلحت جامعه که به عنوان عاملی قوی حکومت دینی را در حل مشکلات جامعه در زمانی که احکام سنتی ووقاعد عادی کارگشا نیست کمک می کند.مثل استفاده ازد حکم حکومتی برای تخریب مسجدی که در مسیر اتوبان قرار گرفته که طبق قواعد شرعی تخریب آن حرام است اما اگر حل مشلات ترافیکی شهری راهی باقی نگذارد حاکم اسلامی می تواند با استفاده از اختیارات خود حکم شرعی تخریب مسجد را صادر نماید.در واقع با حکم حاکم  شرعا تخریب مسجد بی اشکال می شود .در مواردی که بدون حکم حاکم شرعی چنین اتفاقی بیافتد شاید مشکل ترافیک حل شود اما عمل غیر شرعی انجام شده است که کلیه افراد دخیل در آن شرعا گناهکار هستند اما با وجود حکم حاکم شرعی این چنین نیست

  • حسین رهنمائی

 


نبوت  به معنای دریافت خبر ونبی یعنی شخصی که خبردار شده است وجمع مکسر آن انبیا  است که همگی از ریشه( ن ب ء )به معنی خبر یا  (ن ب  و) به معنی برجستگی وامتیاز گرفته شده اند .منظور از خبر  آگاهی های خاص از جهان غیب است  نه هر خبر معمولی  واز آنجا که دریافت چنین اخباری از طریق مسیری خاص وپدیده ای ویژه به نام وحی  اانجام می شود لذا می توان گفت  که نبوت انبیاء در گرو  دریافت وحی است یعنی اگر پدیده  ای به نام دریافت وحی درکار نباشد کسی به نام نبی خوانده نمی شود.

 

پدیده ای به نام وحی

وحی در  معنای لغوی خود به معنی  اشاره سریع وپنهانی والقاء پیام به شکل سری ترجمه می شود. این واژه در قرانبه معانی مختلفی استعمال شده است ه در همه آنها به نحوی می توان معنای لغوی بالا را لحاظ کرد.

استعمالات وحی در قران :

1-     غریزه حیوانات آنجا که می فرماید ما به زنبور عسل وحی کردیم که کندوی خود را  ر میان صخره ها وکوه ها بسازد (واوحی ربک الی النحل...)

2-      الهام قلبی  ، منظور از الهام قلبی ایجاد اراده وانگیزه کاری یاترک عملی  در دل فرد است . خداوند می فرماید : ما به مادر موسی  وحی کردیم که به  فرزند خود  شیر بده وچون بر جان وی هراسان شدی  او را به رود نیل بسپار.( اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه وفاذا خفت علیه فالقیه فی الیم...)

3-     وسوسه ی شیاطین:قران مجید ارتباط شیاطین با دوستان خود را از طریق پیام های مخفی وسریع می داند .همانطور که ما انسان ها در زندگی خود حس می کنیم ایجاد انگیزه برای انجام گناه معمولاً از طریق وسوسه انجام گناه شروع می شود واین همان کاری است که  در همان اوان خلقت آدم در ماجریا اخراج آدم وحوا وابلیس از بهشت وی قسم خورد که انسان ها را ب ابزار خودش که از جمله آن ها وسوسه است از راه راست الهی منحرف سازد ( وان الشَیاطینَ  لیُوحون الی‏ إِولیائهم لیجادلوکم‏....)‏انعام

4-     نظام خلقت: قران هنگام بیان نحوه خلقت و مدیریت الهی  هستی سخن از ارسال وحی به آسمان ها می نماید:

  (واوحی فی کل سماء امرها)

در هر آسمانی وحی متناسب با آن آسمان ر نازل فرمود

در خصوص این سخن الهی تفاسیر مختلفی ارائه  شده است که  در یکی از آنها،  ارسال وحی به آسمان ها به معنی همین نظم ونظام الهی موجود در آسمان ها وزمین وسیارات وکهکشان ها معنی می شود.

 

5-      القاء پیام الهی  به پیامبر (کذلک یوحی الیک والی الذین من قبلک ) این معنا ،مشهورترین وپر استفاده ترین معنای وحی در قران می باشد . در استعمال مشهور  ، وحی هم به معنای  آگاهی ویژه ای از حقایق هستی ، پیامها ، اخبارودستورات الهی است  که خداوند بر قلب پیامبر القا  می نماید. در ادبیات دینی  مسلمانان هم ارسال پیام وهم متن  پیام دریافت شده  وحی  خوانده می شود.

 

به بیان قران،  سخن گویی خدا با بندگانش در قالب های مختلفی  می تواند  روی دهد .

ماکان لبشر ان یکلمه الله الا وحیاً او  من وراء حجاب  او یرسل رسولاً ...(شورا-51)

 

بر این اساس دیدن حقایق در خواب (وحیاً )  ، الهام  والقاء پیام به قلب پیامبر  (وحیاً )،گفتگو با پیامبر از طریق ایجاد صوت ( من وراء حجاب ) ، ارسال پیام الهی توسط فرشته وحی  (یرسل رسولا ) از اقسام ارتباط خدا با بندگانش می تواند باشد.

روشهای تشخیص صدق مدعی نبوت

 تاریخ بشریت در ناسیه خود  فهرست بلند وبالایی از مدعیان دریافت پیام الهی دارد. که به تقلید از پیامبران وبه شوق گردمدن مردمان به دورشان سعی در بنیان گزاری دین جدیدی داشته اند. در اولین مواجهه مردم با این مدعیان این سوال دوباره تکرار می شد که راه تشخیص مدعی دروغین از پیامبر راستین چیست؟

متکلمان در پاسخ به این سوال پارامترهایی ارائه کرده اند که برخی از آنها عبارتند از :

  الف-  بررسی محتوای ادعای او ،هماهنگی درونی ،سطح معارف و...

ب- اطرافیان وشاگردان پیامبر: میزان اعتقاد ، وفاداری واستقامت آنان

ج- بشارت پیامبر قبلی

د-  معجزه

از میان این پارامترها،  معجزه نقش اصلی را بازی می کند . موارد قبلی به عنوان دلیل کافی قابل استفاده  است اما معجزه به عنوان دلیل لازم برای   اثبات صدق مدعی نبوت قابل اغماض نیست .

  • حسین رهنمائی

 


 باوجود  علم و عقل بشری  چه نیازی به دین داریم ؟

آیا تشریع شرایع ضرورت داشت؟

اصولا فلسفه نبوت وعلت ضرورت آن چیست؟

این ها سوالاتی هستندکه از دیر باز در برابر منادیان ادیان مطرح می شده است .در زمانه حال نیز باتوجه به سیطره  تکنولوژی وپیشرفتهای سریع علم بشر به صورت جدی تری مطرح می شود.طرفداران علم تجربی با این ذهنیت که علم دیگر هیچ جایی برای دین نگذاشته است تصور می کنند که دوران نیاز به دین گذشته است وخدای ادیان باید از فکر جلب نظر انسان ها به دستورات خودش دست بردارد سعادتمندی انسان را به عقل پیشرفته او واگذارد وخود به دنبال نقش دیگری  در هستی بگردد.

این شبهه با اندکی تفاوت در آثار کلامی  مسلمین تحت عنوان شبهه براهمه مشهور بوده است . متن شبهه این چنین وبوده است :

"آموزه های ادیان یا موافق عقل است یا مخالف آن

اگر موافق عقل است که  ما قبلاً با عقلمان مستقلا بدان رسیده ایم ودیگر نیازی بدان نداریم  واگر مخالف عقل است ما نه تنها هیچ دلیلی برای پذیرش آن نداریم بلکه دلیل کافی بررد آن  هم داریم. در هر دوصورت نیازی به  تعالیم ادیان نداریم"

پاسخ متکلمان مسلمان به طور خلاصه آن بود که  تعالیم ادیان منحصر به دو دسته مذکور نیست و تقسیم بندی مذکور همه تعالیم ادیان را در بر نمی گیرد . برخی از تعالیم ادیان به اموری اختصاص یافته که فراتر از دامنه فهم  عقل بشری است . اطلاعاتی که دین از عالم غیب میدهد به هیچ وجه با عقل بشری وعلم تجربی قابل تحصیل نیست.  نحوه ادامه حیات پس از مرگ و مراحلی  که بعد از آن پیش روی آدمی است با هیچ ابزار علمی قابل کشف نیست. علم تجربی به هیچ وجه توان کشف ووضع قوانین و اصول  اخلاقی را نمی تواند داشته باشد وبر فرض که داشته باشد هیچ ضمانت اجرای درونی نمی تواند برای باید ها ونباید های خود قرار دهد. این گونه امور ونظایر آن مسائلی است فراتر از برد  علم بشری و نیازهایی است که حضور دین الهی را در زندگی بشری موجه می سازد

در پاسخ به سوال اول که بیشتر از سوی طرفداران علم تجربی مطرح می شود  جوابهای مختلفی می توان داد . ما در این جا با  توجه به دروسی که در کلاس اندیشه اسلامی گذرانده ایم به شکل زیر می توانیم به پاسخ این سوال بپردازیم باید گفت :

اولاً: همان گونه که در جای خود ثابت شده است ،خداوند حکیم  است و حکیم یعنی آن که  کارعبث وبیهوده وناقص انجام نمی دهد. (اندیشه اسلامی 1) پس بنابراین خلقت او یعنی عالم هستی به کلیت خود یک مجموعه هدفمند است وبه تبع آن اجزای این عالم واز جمله انسان نیز موجوداتی هدفمند هستند. هدفمند بودن انسان یا موجودات دیگر یعنی در ورای حضور آنها درعالم یک نقشه ویک تدبیر خاص نهفته است.یعنی بر دوش هر موجودی در این عالم نقشی سپرده شده است وهر موجودی باید جایی را در این پازل عظیم پرکند. در پازل عظیم هستی هیچ قطعه ای زائد وبی جهت نیست. البته هدف وجهت برحسب هر موجود متفاوت است . بدیهی است هدف انسان به عنوان یک موجود مختار وعاقل با هدف یک سنگ یا یک درخت یا یک حیوان بسیار متفاوت است.

ثانیا ً : حکمت الهی اقتضا می کند که مقدماتی که برای به هدف رسیدن موجودات لازم است برای آنها فراهم سازد. این نکته که از آن تحت عنوان قاعده لطف یاد می شود از قواعد مهم کلامی است که بسیاری از باحثین علم  کلام را در رسیدن به اهدافشان یاری میکند .

ثالثاً: عقل به عنوان قوه تشخیص حق از باطل وخطا از صحیح وخوب از بد  به نوبه خود نقاط ضعفی دارد  واز برخی مشکلات آسیب برداشته است . همه انسان ها خود را عاقل می دانند اما این بدان معنا نیست که همه انسان ها در زندگی خود حق محورند.بلکه عقل انسان آفات ونقاط ضعفی دارد که باعث شده است در طول تاریخ ، دنیای بشری سرتاسر شاهد وجود حق کشی ها وظلم ها واشتباهات وخطاها باشد

برخی از این آفات ونقاط ضعف عبارتند از :

      

1.       جهل،نادانی واطلاعات کم ویا اطلاعات غلط که باعث تصمیم گیری ها ویا قضاوتهای نادرست  می باشد تعصب های گروهی ؛اجتماعی وسیاسی

2.       هوی وهوس  وشهوات که چشم عقل انسان را جز بر خواسته های خود می بندد .

3.       تنبلی وتن پروری و میل به رفاه وآسانی بدون هزینه وتلاش  که عامل خلافکاری اغلب خلافکاران به خصوص جوانان بوده است.بسیار یا تبهکاران با آرزوی بدست آوردن زندگی مرفه به خاطر اینکه حوصله تلاش وکار نداشتند سراغ راه های میانبر رفتند تا یک شبه ره صدساله را طی کنند غافل از آن که بسیاری از این میانبر ها ره ناکجا آباد ختم می شود.

4.       عجله وقضاوت سریع که باعث بروز تصمیمات اشتباه وغیر دقیق می شود

5.       شخصیت زدگی

6.       خشم

7.       نفرت

8.       عشق وعلاقه مفرط

9.       جو زدگی واحساسی شدن

10.   ....

11.   ...

اکنون سخن اینجاست که اگر  خداوند حکیم انسان را بااین همه نقاط ضعف در پهنه هستی تنها رها سازد واز او انتظار رسیدن به هدف غایی خلقت داشته باشد به نوعی تکلیف مالایطاق بر عهده آدمی نهاده است . چنین مخلوقی  یا به هدف وغرض از آفرینش خود نمی رسد ویا راه رسیدن به هدف آن قدر سخت خواهد بود که جز اندکی از موجودات بقیه از رسیدن به آن در می مانند واین یعنی شکست پروژه خلقت انسان .

بنابراین با توجه به قبول حکمت الهی چاره ای نداریم جز این که بگوییم خداوند  در کنار عقل پر نقص بشری نیرویی کمکی قرار می دهد تا او را برای رسیدن به اهدافش یاری نماید. نیرویی که  اولا متناسب با ویژگی انسان (عقل .اختیار) راه  را برایش ترسیم نماید.ثانیا مشکلات عقل بشری را ناشته باشد یعنی دچار تعصب وجوزدگی  هوا وهوس و شهوات وتعجیل بی جا ،عشق های سرکش،نفرت افراطی ،تعصب های قبیلگی ونژادی وسیاسی و...نگردد. این همان مفهومی است که درادبیات کلامی تحت عنوان عصمت شناخته می شود

پس حکمت خدا مستلزم ارسال انبیاء وتشریع ادیان است. در غیر این صورت حکمت خدا زیر سوال میرود

 

  • حسین رهنمائی
هوالحبیب

دانشجویانی که علاقمند به مطالعه یادداشت های اینجانب در خصوص درس مسیحیت هستند می توانند بامراجعه به قسمت پیوند های روزانه (ستون چپ) فایل آن را دانلود کنند
  • حسین رهنمائی

 

حضرت ابراهیم

تولد:2000 سال قبل از میلاد مسیح،در جوانی به سبب مخالفت با خانواده وبستگان خود در موضوع پرستش بت ها  همراه با همسرش  ساره و فردی به نام لوط به فلسطین مهاجرت کرد.

شیعه : با توجه به مبنای کلامی در موحد بودن اجداد پیامبران، واژه " اب " در داستان ابراهیم به معنای عمو ست ( قرینه قرآنی:آیه  133بقره  که کلمه اب به معنی عمو است)

در قران ماجرای  بت شکنی  ابراهیم وبه آتش افکندن وی وهمچنین  داستان  بنای کعبه ذکر نشده است

وعده خداوند به ابراهیم:این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنى نهر فرات به نسل تو بخشیده ام سفرپیدایش 15

علیرغم اینکه  ابراهیم  دو فرزند به نامهای اسحاق واسماعیل  داشت اما در کتاب مقدس اشاره ای به اسماعیل نیست

فرزند اسحاق   یعقوب  نام گرفت که طی ماجرای کشتی با خدا ویا فرشته خدا به نام اسرائیل موسوم گشت.

پس از انتقال وبه قدرت رسیدن یوسف در مصر ومهاجرت و اقامت فرزندان  یعقووب وبنی اسرائیل در مصر وگذشت  مدت 430 سال کم کم به یک اقلیت ذی نفوذ تبدیل شدند واز این رو اندیشه استضعاف بنی اسرائیل ، اسارت دختران و قتل فرزندان پسر در دستور کار حکومت مصر قرار گرفت.ودر همین دوران است که شاهد بعثت موسی ،بزرگترین پیامبر بنی اسرائیل  هستیم.

یهودیت

موسی با وحدت بخشیدن  قوم خود  آنها را از مصر به سرزمین سینا کوچانید.ودر آنجا شاهد ماجرای گوساله سامری ، ملاقات با خدا در کوه طورو دریافت ده فرمان گردید. فرامینی که اساس شریعت موسوی یا همان آئین یهود را بننیان نهاد

ده فرمان عبارتند از :

1.      خدایى جز من نگیرید

2.      به بت سجده نکنید

3.      نام خدا را به باطل نبرید؛

4.      شنبه را گرامى بدارید؛

5.       پدر و مادر را احترام کنید؛

6.       کسى را به قتل نرسانید؛

7.       زنا نکنید؛

8.      دزدی نکنید؛

9.       بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛

10.  به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.

 

عهد عتیق وجدید

مطابق با عقیده مسیحیان خداوند دو پیمان از انسان گرفت :

پیمان بر اطاعت از اوامر ونواهی الهی که در تعالیم وشریعت موسی متجلی گشت.

پیمان دوم : بر محبت به عیسی ،خدای پسر .

از آنجا که کتاب تورات وملحقات آن بیانگر دستورات وتعالیم موسی است به این کتاب عهد عتیق گفته شد و به دلیل مشابهی انجیل وملحقات آن که زندگی نامه وتعالیم عیسی است  به عهد جدید موسوم گردید.

دونسخه مهم عهد عتیق:

نسخه عبری اولیه  که نسخه پیش فرض است

نسخه یونانی  که توسط یک گروه 70 نفره انجام شد ولذا به نسخه هفتادیه (سبعینیه) موسوم شد.     

ترجمه سبعینیه :به فرمان فیلادلفوس (258ق.م) که علاوه بر متن اصلی  مشتمل بر موارد  نلحقات واضافاتی-آپوکریفا-است.  بر خلاف مسحیان کاتولیک وارتدکس،یهودیان ونیز مسیحیان پروتستان  فقط به نسخه اول اعتماد دارند

عهد عتیق  مجموعه ای است شامل  39 کتاب که  در سه بخش قابل تقسیم است :
1. بخش تاریخى
(تاریخ خلقت جهان   و پیدایش  آدم  وتاریخ سایر انبیا)
2. حکمت ، مناجات و شعر؛
3. پیشگوییهاى انبیا

بخش تاریخی عهد عتیق

1-5:تورات (اسفار خمسه):سفر پیدایش(از شروع خلقت تا یوسف)، خروج ،لاویان(احکام کاهنان یهودی)، اعداد (آمار بنی اسرائیل)و تثنیه(سیره موسی)

12 کتاب بعدی :تاریخ بنی اسرائیل از یوشع به بعد شامل :

تاریخ داوران، پادشاهان، انبیا ودیگر قهرمانان

بخش حکمت ،مناجات و شعر که مشتمل بر 5 کتاب  زیر است:
1. کتاب ایوب
2. کتاب مزامیر (150 قطعه مناجات )؛
3. کتاب امثال سلیمان نبى (کلمات حکمت آمیز)؛
4. کتاب
جامعه (مشتمل بر نگرش بدبینانه به جهان )؛
5. کتاب
غزل غزلهای سلیمان(اشعار عاشقانه ).

دیگر کتاب مهم یهودیان  تلمود است . تلمود کتابى بزرگ در احادیث و احکام یهود ومنبع فقه آنها محسوب می شود.

اهم اعتقادات یهود

1-      وجود خدا؛ یگانگى او؛ -حرمت ذکر نام خاص خدا(یهوه)  حتی هنگام تلاوت تورات

2-      مجرد بودن او و نداشتن زمان ؛

3-حکمت و عدالت او در امور ؛

4-قابل تقرب بودن از راه عبادت 

5-اعتقاد به نبوت ؛ معنای ویژه نبوت :پیشگویی

6-برتر بودن حضرت موسى (ع )؛

7-اعتقاد به آسمانى بودن تورات وعدم جواز نسخ احکام ؛

8-  اعتقاد به آمدن  منجی یا مسیحاى موعود؛

9-قیامت و جاودانگى نفس. (درتورات نام معاد نیامده اما در تلمودآمده)

یهودیان احکام وفقه مفصلی دارند. برخی از این احکام عبارتند از:

حرمت خوردن گوشت با لبنیات

وضو :شستن دستها؛ نماز :روزانه سه بار:صبح،عصر و مغرب شامل قرائت تورات و رکوع

 روزه :یوم کیپور به مدت 24 ساعت با حضور در کنیسه  و زیارت اورشلیم

 

  • حسین رهنمائی


بر طبق اعتقادات اسلامی همه انسان ها از یک حقیقت مشترک که انسانیت انسان ها را صورت میدهد برخوردارند. این وجه مشترک اصطلاحا فطرت خوانده  می شود. فطرت واژه عربی به معنای خلقت است و فطریات به گرایش ها، دانش ها وتوانش هایی که از بدو تولد در وجود همه انسانها به صورت  مشترک نهاده شده است.اکتسابی وآموزشی نیست وبرخلاف غرائز رو به امور متعالی وفرامادی وفراجسمی دارد.

فطریات شامل اموری همچون میل وگرایش به دانایی وحقیقت(کنجکاوی)،میل به زیبایی (که مبدا ایجاد هنر در انسان ها شد) میل به جاودانگی ومیل به پرستش  می شود.مورد اخیر همان نکته ای است که در طول تاریخ،  شمع تدین و گرایشات دینی ومذهبی را  در جوامع بشری روشن نگاه داشته است.

میل فطری مذکور باعث شد تا انسان همیشه به دنبال ارتباط با مبدا هستی وعرض نیاز وارائه راز ودر یک کلام پرستش او باشد. البته قابل کتمان نیست که این میل فطری به دلایل مختلف از جمله جهالت ها، اشتباه در تشخیص مصداق،تفاسیر غلط وکج فهمی ها ،سوء استفاده گران ،رسوخ اساطیر وداستان ها و... به انحطاط کشیده می شده است .

به مرور زمان ، شکل منظم شده عقاید انسان ها پیرامون خدا وکیفیت پرستش وی در قالب دین ومذهب  خود را نشان داد. به دلیل رنگارنگی وتنوع بسیار زیادی که بین مذاهب وفرقه های عالم وجود دارد ارائه یک تعریف واحد از دین میسر نیست .بنابراین ما به تشخیص خود  یک تعریف  را به عنوان تعریف معیار می پذیریم  :

دین مجموعه عقاید،دستورات(احکام) و روحیات خاصی است که حول یک محور غایی ومتعالی (خدا)  سامان یافته باشد وتوسط شخصی به نام پیامبر از طرف خدا تبیین گردد

با این تعریف مذاهبی همچون شینتو، برهمنیزم،بودیزم، جاینیزم وپرستش هایی چون آنیمیزم (جانمند انگاری ) انسان پرستی،خورشید وستاره پرستی ونظایر آن از حیطه بحث ما خارج خواهند گردید وموضوع این نوشتار به ادیان الهی محصور خواهد شد.

 

ادیان الهی در مشهورترین سلسله خود در آئین هایی چون یهود،مسیح واسلام متجلی گردید که  تاریخ آنها از تعالیم وفعالیتهای  حضرت ابراهیم ، بزرگ پیامبر الهی، آغاز  می شود به همین جهت آنها را ادیان ابراهیمی نیز می خوانند

 

 

 

  • حسین رهنمائی


از مهم ترین آموزه های دین اسلام مسئله قیامت است .منظور از قیامت  وقوع حوادثی خاص نظیر خاموشی خورشید وستارگان  وبه هم خوردن کرات آسمانی   ،آتش گرفتن دریاها ،زلزله سخت زمین ،و به طور کلی برهم خوردن نظم کاینات وفراهم شدن عالمی جدید برای رسیدگی به اعمال انسان هاست. به نظر  برخی از متفکران مسلمان وقوع قیامت همانند وقوع خلقت  در یک پروسه دراز مدت انجام خواهد شد. بنابراین انتظار این که یک شب بخوابیم وفردا صبح قیامت شده باشد بعید می نماید. این تبیین به  حل مشکلات وسوالاتی که در باره متفاوت  بودن دوره برزخ مردگان مطرح می شود کمک می کند. وقوع چنین اتفاقی از ضروری ترین اصول اعتقادی یک مسلمان است چندان که انکار آن باعث خروج فرد از جرگه مسلمانان خواهد بود

قبول فرض تجرد وبقاء نفس ونیز قبول این نکته که در آینده ای نامعلوم مرحله زندگی قیامتی ومعاد روی می دهد  مارا ملزم به قبول وجود مرحله ای بین این دو دوره یعنی بین زندگی فعلی دنیایی تا  زمان وقوع قیامت می کند این مرحله میانی را برزخ می نامند. وازه برزخ به معنی پرده وحائل است.

در خصوص حیات برزخی وقیامتی به ذکر چند نکته بسنده می کنیم:

1-     همان گونه که در این دنیا روح ما همراه با بدن زندگی می کند در برزخ نیز این روح در قالب بدنی خواهد بود . احتمالاً این بدن همان چیزی است که در هنگام احضار  روح مردگان و یا در مکاشفات اولیاء خدا که طی آن با ارواح مردگان  ملاقاتی روی می دهد مشاهده می شود.

نکاتی پیرامون برزخ و معاد

2-     وضعیت زندگی فرد در عالم برزخ بسته به ملکات روحی و خلقیات  وی است .اخلاق و روحیات و ملکات انسان ها در این دنیا تعیین کننده کیفیت زندگی شخص و مدل آن در برزخ است. بنابراین ما  در برزخ میهمان اعمال و اخلاق خودمان هستیم. روحیات بدی همچون بد زبانی ،تکرار گناهان ،بی رغبتی به مناجات با خدا، نبود علاقه و ارتباط روحی و عاطفی با اولیاء خدا ، عدم رعایت دستورات دینی و شرعی می توانند زمینه داشتن یک فضای محبوس و تنگ در عالم قبر را برای ما فراهم آورد این همان چیزی است که در زبان روایات به فشار قبر یاد شده است .

3-     با توجه به روایات ائمه معصومین ، مشکلات و عذاب هایی که در برزخ متوجه انسان می شود به مرور باعث پاک شدن بخش و یا همه  گناهان وی می شود .بالطبع چنین افرادی در قیامت بار سبک تری بر دوش خواهند داشت.

4-     وابستگی فرد به اعمال و ملکات مختص به برزخ نیست . بلکه این وضعیت در قیامت هم ادامه خواهد داشت. البته به دلیل جدی تر بودن قیامت نسبت به برزخ این درگیری و شدیدتر و عمیق تر خواهد بود.

5-     از آنجا که عذاب یا نعمت قیامتی  و برزخی  نتیجه و بروز عملکرد خود  ماست و محصول زندگی دنیوی ماست فرار کردن از آن بی معنا خواهد بود. فرار کردن از خود معنی ندارد.

6-     ملکات روحی واخلاقیات عین شخصیت ما هستند بنابراین سوال از اینکه چرا برای ارتکاب گناه در یک زندگی محدود دنیوی باید عذاب ابدی و یا طولانی مدت آخرتی را تحمل کرد وارد نیست زیرا زندگی آخرتی محصول و عکس العمل خود ما هستند نه یک امر قراردادی واعتباری. همانند کسی که در دوره کوتاهی از  زندگی خود به نوشیدن افراطی الکل ویا استعمال  مواد مخدر بپردازد. جای تعجب واشکال نخواهد بود اگر تا آخر عمر ویا تا مدت طولانی دچار ضعف در بینایی، فلج عضو وانواع مریضی های دیگر بشود .

7-     همانند انواع اخلاق و روحیات مختلف انسان که در قیامت به شکل خاصی بروز پیدا خواهند کرد عشق و علاقه و وابستگی روحی به اولیاء خدا هم به شکل خاص خود در مسیر زندگی آخرتی انسان قرار خواهد گرفت . بعید نیست مسئله شفاعت اولیاء خدا از همین قبیل باشد.

8-     اگر جهت گیری کلی روح انسان به سمت خدا باشد امید ریزش و پاک شدن گناهان وی بخاطر اعمال مثبت وی ،شفاعت اولیاء خدا، بخشش الهی و نظایر آن  در میان هست اما کسانی که جهت گیری وجودی شان مخالف جهت خدا باشد مواجهه ای با رحمت الهی نخواهند داشت. این نکته تعبیر دیگری است از آنچه در آیات قران تحت عنوان عدم بخشش مشرک  و ابدی بودن عذاب وی مطرح شده است. در واقع شخص  مشرک و کافر خودش به دست خودش  اسباب محرومیت از رحمت الهی را برای خود فراهم آورده است.

9-     از مجموعه آیات الهی و روایات معصومین استفاده می شود که رحمت الهی آنچنان گسترده وفراگیر است که امید بخشش همه ویا اکثریت انسان ها ولو بعد از گذراندن دوره ای از عذاب در میان خواهد بود.بنابراین هیچگاه نباید از رحمت الهی مایوس بود.

  • حسین رهنمائی

هوالسلام

امروز آغاز امامت حضرت مهدی (عج) است.با امید به اینکه ظهور آن حضرت در ایام حیات ما اتفاق بیافتد به نکته ای در مورد امتحان پایان ترم اندیشه1 اشاره ای میکنم.

از قبل حدس می زدم که سوالات تستی برای بعضی ها چالش برانگیز باشه، ترم قبل هم همینطور بود آخر جلسه بعضی ها گریه شون گرفته بودند و اعصابشون  حسابی خورد بود.خوشبختانه سوالات این ترم دیگه اونقدر سخت نبود که تلفات وگریه وزاری و اینجور چیزها داشته باشیم.

چون بعضی از دوستان درخواست کردند که توضیحی دربارهد سوالات تستی بدم چند جمله ذکر می کنم:

سوال اول تستی

         1-  تفاوت اهل تشبیه وتعطیل در این است که :

الف- اهل تعطیل شناخت صفات الهی را ممکن نمی دانند 

 ب- اهل تشبیه شناخت صفات خدارا ناممکن می دانند    

 ج- اهل تعطیل صفات خدارا به همان معنای متفاهم انسانی معنا می کنند             

 د-اهل تشبیه عقل انسان را قادر به درک  معانی صفات الهی نمی دانند

 

شرح :گزینه درست گزینه اول است،اهل تعطیل همونطور که از اسمشون معلومه عقل انسان را از فهم صفات خدا معطل می دونستند برعکس اونها،اهل تشبیه عقل را بر فهم صفات خدا قادر می دونستند وصفات خدا را به همان معنای متفاهم انسانی معنی میکردند

سوال دوم:

                 تفاوت علم حصولی وحضوری ....

الف- علم حصولی باحصول خود معلوم نزد عالم محقق می شود           .   

ب-علم حضوری حضور صورت معلوم نزد عالم است

ج- علم حصولی  نتیجه حصول صورت معلوم نزد عالم است

د- موارد الف وج صححیح است

      

شرح: گزینه  اول غلط است چون علم حصولی نتیجه حصول صورت معلوم است نه خود معلوم (مثلا الان تصویر کامپیوتر در ذهن شما است نه خود کامپیوتر) اما  در علم حضوری خود معلوم نزد عالم است مثلا خوشحالی وغم ویا غرور ونفرت خودش پیش شماست نه تصویرش پس گزینه ب هم غلط است، چون الف غلط بود  پس گزینه (د) هم غلط است؛نتیجتا فقط گزینه ج صحیح است.

سوال سوم:

کدام گزینه دربار حکمت الهی صحیح نیست:

الف- حکمت الهی دلیلی بر اثبات عدل الهی  نیست

ب- حکمت الهی به معنی هدفمندی نظام هستی است

ج- حکمت الهی یعنی در نظام هستی نقص وخلل راه ندارد

د-حکمت الهی یعنی فعل قبیح از خدا سر نمی زند

 

شرح: همانطور که در کلاس گفته شد حکمت چند معنی دارد که عبارتند از :

علم دقیق به حقایق اشیاء

کاردرست وبی نقص انجام دادن

کار بی هدف ولغو انجام ندادن

کار زشت وقبیح انجام ندادن

از اثبات معنای چهارم  وبا توجه به اینکه زشت ترین کاری که هیچکس در زشتی آن شک ندارد ظلم است نتیجه می گیریم که خدا ظالم نیست پس خدا عادل است.پس میشه از حکمت الهی عدالت الهی را ثابت کنیم .بنابراین تنها گزینه غیر صحیح، گزینه الف است

 

سوال چهارم:

راههای اثبات  وجود  خدا :

الف- راه عقلی-فلسفی،راه عقلی-تجربی ،راه نقلی ، راه فطری،         

ب- فقط راه نقلی و(فطری) مفید است

ج- تنها راه نقلی مفید است                                                                  

د- همه راههای مذکور به غیر از نقلی مفید است

 

شرح: نکته دقیق سوال کلمه وجود بود که زیرش خط کشیده بودم تا بتونید راحت تر پاسخ را بیابید . اگر یادتون باشه مباحث کلاس بر دو بخش بود

خدایابی(اثبات وجود خدا)

خداشناسی(تبیین صفات خدا)

روش نقلی همونطور که بارها درکلاس گفته شد برای اثبات وجود خدا مفید نیست چون تا شخص خود خدا را نپذیرد وبعد رسالت ونبوت پیامبر را قبول نکند وسپس حقانیت قران برایش اثبات نشه شما نمی توانید برای اثبات هیچ چیزی از قران استفاده کنید. اما در عوض در بخش خداشناسی شما برای کسانی که قران را قبول دارند می توانید از قران وبرای شیعیان می توانید از احادیث ائمه معوصومین نقل حدیث کنید.با این حساب گزینه(د) صحیح است

 

  • حسین رهنمائی